گاهی وقتا تو مسیر رشد درونی، یه جایی میرسیم که انگار همه دنیا رو سرمون خراب شده. نه انرژی داریم، نه امید، نه اشتیاق. انگار اون نوری که یه روزی توی قلبمون میدرخشید، حالا خاموش شده. این همون چیزیه که توی مکاتب معنوی بهش میگن «ساعت تاریک روح».
اما من توی کتاب «تا عشق» از زاویهی دیگهای بهش نگاه کردم و اسمش رو گذاشتم «برونریزی». چون در واقع این دوران تاریکی، فقط نشونهی تخلیهی چیزهای قدیمی و ناسازگار درون ماست.
ساعت تاریک روح یعنی چی؟
«ساعت تاریک روح» یه اصطلاح قدیمی در عرفان و روانشناسی معنویه. اشاره به زمانی داره که انسان در مسیر بیداری روحی خودش، وارد مرحلهای از سردرگمی، ناامیدی و احساس گمگشتگی میشه.
توی این مرحله، انگار همهی چیزهایی که قبلاً براش معنا داشتن، بیمعنا میشن. ممکنه آدم احساس کنه از خدا، از خودش و از مسیر معنویش جدا شده. اما واقعیت اینه که این لحظه، یکی از مهمترین و مقدسترین لحظههای رشد روحیه.
ساعت تاریک روح یعنی دوران تخریبِ مقدس، یعنی اون جایی که آگاهی داره سیستم قدیمی رو از درونتون پاک میکنه تا بتونه نور جدیدی رو وارد کنه. تا رشد کنید و به مراحل بالاتر تکامل روحی برسید.
ساعت تاریک روح و «برونریزی»
وقتی از زاویهی آموزشهای خودم که توی دوره «گذر از نگهبانان دروازه» بهش نگاه کنیم، همون برونریزیه.
برونریزی یعنی زمانی که آگاهی شروع میکنه به بیرون ریختن انرژیها، احساسات و باورهای منفیِ ذخیرهشده در ناخودآگاه.
چیزی شبیه به وقتی که بدن تب میکنه تا خودش رو از سموم پاک کنه.
در سطح روح هم همین اتفاق میافته: احساسات تلخ، دردها، ناامیدیها و خاطرات سرکوبشده میان بالا تا دیده بشن، پذیرفته بشن و در نهایت پاک بشن.
خیلیا وقتی به این مرحله میرسن، فکر میکنن مسیرشون اشتباه بوده یا رشدشون تموم شده.
ولی واقعیت برعکسه:
ساعت تاریک روح یعنی درستترین جای مسیر. یعنی روح داره پوست میندازه، آگاهی داره خودش رو از قالبهای قدیمی رها میکنه.
چرا ساعت تاریک روح اتفاق میافته؟
وقتی سالها با باورهای محدودکننده، احساس گناه، سرکوب، یا الگوهای فکری تکراری زندگی کردیم، یه روز آگاهی دیگه نمیتونه اون حجم از انرژی منفی رو تحمل کنه. پس تصمیم میگیره «تخلیه کنه».
اینجاست که وارد بحران روحی میشیم، ولی پشت این بحران، یه تولد جدید و یه رشد بزرگ درونی وجود داره.
در حقیقت، این مرحله نشونهی تحول درونیه.
همونطور که قبل از طلوع، تاریکی به اوج خودش میرسه، قبل از بیداری روحی هم روح از تاریکترین بخش خودش عبور میکنه.
نشانههای ساعت تاریک روح
هر کسی ممکنه این دوره رو یه جور تجربه کنه، ولی معمولاً نشونههاش مشترکن:
- احساس پوچی و بیمعنایی
- شک نسبت به خدا، زندگی یا مسیر معنوی
- افسردگی و بیمیلی به کارهای روزمره
- حس تنهایی و جداافتادگی
- از دست دادن اشتیاق یا انگیزه
- بیقراری درونی و پر از سؤال بودن
- اتفاقات بد زندگی
اگر شما هم چنین تجربههایی دارید، بدونید که این به معنای شکست نیست. بلکه یعنی روحتون در حال «پاکسازی» و بازتنظیم خودش هست. یه جور ورزش روح هست. که انگار داره خودش رو تمرین میده و قویتر میکنه.
ارتباط ساعت تاریک روح با پاکسازی ذهن
در فرآیند برونریزی، ذهن شروع میکنه به بالا آوردن افکار و احساسات سرکوبشده.
ممکنه گذشته جلوی چشمتون زنده بشه، یا ناگهان احساس خشم یا غم شدیدی پیدا کنید. اما بدونید که این واکنشها نشونهی «خروج» انرژیهای قدیمی هستن.
توی کتاب «تا عشق» هم گفتم که برونریزی بخشی از روند طبیعیه هواپونوپونو هست، یعنی وقتی دعاها و پاکسازیها رو تکرار میکنیم، اطلاعات منفی شروع به آزاد شدن میکنن. در واقع، «ساعت تاریک روح» همون لحظهایه که این آزادسازی به اوج خودش میرسه.
چطور از ساعت تاریک روح عبور کنیم؟
اول از همه، باید بدونید که این دوران، عین دوران نقاهت سرماخوردگی، موقته. باید مدیریتش کنید تا کم کم بگذره. مسیری هست که مثل عبور از تونلی تاریک میمونه، ولی میدونیم که در آخر، به نور میرسیم.
توی این مسیر چند نکتهی ساده ولی عمیق میتونه کمکتون کنه:
1. مقاومت نکنید.
هرچی بیشتر بخواید جلوی احساسات رو بگیرید، بیشتر طول میکشه. بپذیرید که دارید پاک میشید.
2. ذهنتون رو به چیزای مثبت معطوف کنید.
به موسیقی، طبیعت، نوشتن یا هرچیزی که روحتون رو آروم میکنه.
3. در جمع باشید.
انزوا توی این دوران میتونه شدت احساسات رو بیشتر کنه. حضور در جمع یا گفتوگو با یه دوست آگاه، خیلی کمککنندهست.
4. بدنتون رو حرکت بدید.
ورزش، پیادهروی، رقص یا حتی تنفس عمیق باعث میشن انرژیهای راکد آزاد بشن.
5. دعا و نیایش کنید.
با خودتون حرف بزنید، با خالقتون در تماس باشید. این تاریکی، فقط مقدمهی یه رابطهی عمیقتر با خداست.
بعد از ساعت تاریک روح چی میشه؟
بعد از عبور از این دوران، یه حس عمیق آرامش و وضوح درونی تجربه میکنید. انگار لایهای از غبار از روی قلبتون برداشته شده.
خیلیا میگن بعد از ساعت تاریک روح، ایمانشون واقعیتر شده، نگاهشون به زندگی تغییر کرده، و ارتباطشون با درون خودشون عمیقتر از همیشهست.
در واقع، شما همون آدم قبلی نیستید، بلکه نسخهی خالصتر، آگاهتر و آزادتر خودتون شدید.
در نتیجه…
«ساعت تاریک روح» شکست یا نشدن نیست، بلکه مرحلهای از بیداری روحیه. همونطور که شب همیشه قبل از طلوعه، این تاریکی هم مقدمهی نور درونیه.
توی مسیر هواپونوپونو و خودشناسی، هر برونریزی یه فرصت برای پاکسازی ذهن و احساسه. باید به جای ترس، با عشق و پذیرش بهش نگاه کنید.
به یاد داشته باشیم:
نور همیشه از دل تاریکی متولد میشه.
اگر الان توی این تاریکی یا برونریزی هستید، بدونید که این هم بخشی از سفر روح شماست و خیلی زود، از درون همین تاریکی، نوری بیرون میاد که روشنتر از همیشهست.


🌹🙏
💚💚💚💚
زیبا و مثل بقیه مطالب و متن ها بسیار مفید و بسیار آموزنده بود
احسنت به شما استاد بزرگوار