به امید خدا یک دهۀ دیگر یا بیشتر، تجربۀ زندگی نصیب شما خواهد شد. اما حتی اگه اینطور هم نباشه، باز هم اصل مهم این نوشته، همچنان شامل حالتون میشه.
با بالا رفتن سن، یاد میگیرین که برای زمان، روابط واقعی، انجام کارهای معنادار، و آرامش ذهن خیلی بیشتر ارزش قائل بشید. چیزهای دیگری مهم نخواهند بود. شما هم از قبل، در اعماق وجودتون این رو میدونستین، درسته؟
این روزها، درست مانند همه، تقریباً هر چیزی حواس ما رو پرت میکنه. ما بیش از حد وقتمون رو برای افرادی که در زندگی ما مهم نیستن، تلف میکنیم.
- روابط مهم خود رو بدیهی میدونیم.
- با مقاومتهای درونی خودمون با شک و تردید برخورد میکنیم.
- و اجازه میدیم استرس بیهوده، بهترین زمانهای زندگی ما رو از ما بگیره.
چرا؟
انسانها کامل نیستند
زیرا ما انسان هستیم و انسانها موجودات کاملی نیستن. به همین خاطر در طول روز در حال قضاوتهای نادرست هستن. در ذهن خودمون غرق و اسیر میشیم، و گاهی اوقات نمیدونیم زندگی که الان داریم خیلی بهتر از معدود چیزهایی ست که تا کنون در مسیر ما قرار نگرفتن.
ما به معنای واقعی کلمه، آزارهای بیاهمیت زندگیمون رو به دقت بررسی میکنیم و اونقدر به همه در موردش میگیم تا کبود بشیم!! سپس عقب میشینیم و سرمون رو میخارونیم.
همینطور ذهن (ناخودآگاه) ما به این توجههای پنهان ادامه میده و ما سعی میکنیم به جای اصلاح این توجه کردنها، حواس خودمون رو به چیزهای دیگه پرت کنیم تا رنجی رو که در حال احساس اون هستیم رو بیحس کنیم. با این کار حواسمون رو از اون چیزهایی که بسیار مهم هستن، پرت میکنیم.
افزایش سن ما رو فروتن میکنه
اما هر چه بزرگتر میشیم، آرامتر و متمرکزتر میشیم و در حواسپرتی و مشغلههای بیمعنا، کمتر درگیر میشیم. زندگی به تدریج با افزایش سن، ما رو فروتن میکنه. درک خواهیم کرد که چقدر وقت خود رو هدر دادیم و شروع به تمرکز مجدد روی آنچه واقعاًً مهم است میکنیم.
از نگاه فلسفی، در بعد از ظهر و عصر زندگیمون همیشه چیزهایی رو درک میکنیم که صبح هرگز حتی به آن مشکوک هم نبودیم. اما – و این یک “امای” بزرگ است – گامهای برداشته شده در صبح تأثیر قابل توجهی در بعد از ظهر و عصر زندگی ما دارن.
بنابراین، با در نظر گرفتن این فلسفه، خودتون رو به چالش بکشین تا از امروز گامهای درست روزانه – بهترین روتین روزانه- رو اجرا کنین و اجازه بدین اثرات مثبت انجام این کار به تدریج ارزش بیشتری پیدا کنه تا زمانی که به سالهای غروب خورشید زندگیتون برسید.
در اینجا چهار روتین از این قبیل وجود داره که من اغلب آنها رو با دانشجویان دوره و مشتریان مربی خود توصیه و اجرا میکنم.
4 اقدام روتین روزانه با ارزش برای تموم زندگی
-
با زمان محدود خود هر روز با حضور و مراقبت بیشتر، رفتار کنین.
با گذشت زمان، شما به طور طبیعی مقدار بیشتری از زمان رو پشت سر خود، و کمتر اون رو در مقابل خودتون دارین. پس آیندۀ دور به تدریج برای شما شخصاً، ارزش کمتری خواهد داشت. این یک واقعیت کلیدی ست که باید در نظر داشت – آینده کمتر از حال اهمیت داره.
یک زندگی خوب همیشه از همین الان شروع میشه، زمانی که دیگه منتظر زندگی بهتر نباشین. با این حال بسیاری از مردم تمام روز رو برای ساعت 5 بعدازظهر، تموم هفته رو برای جمعه، تموم سال رو برای تعطیلات، تموم زندگی خود رو برای خوشبختی منتظر میمونن! لازم نیست شما یکی از اونا باشین. منتظر نمونین تا زندگیتون تقریباً تموم بشه و بعد بفهمین که چقدر خوب بوده!
در طول دهۀ گذشته، من و آنجل به تدریج یاد گرفتیم که به زیبایی و کاربردی بودن یک زندگی سادهتر توجه کنیم. زندگی که میخوایم داشته باشیم، بدون درهم ریختگی، بدون غمهای بیمعنا، بدون حواسپرتی و مشغلهای که مردم زندگی خود رو با آن پر میکنن باشه.
فضایی رو برای آنچه واقعاًً معنادار هست برای خودمون باز کنیم. زندگی که دائماً عجله، نگرانی و استرس نیست، بلکه تفکر، خلق کردن و ارتباط با افراد و کارهایی باشه که برای ما مهم هستن.
باز تعریف اولویتها
با بازتعریف اولویتهایمون و ساختن روتینهای روزانه سالم برای حمایت از اون اولویتها، به معنای واقعی کلمه تونستیم، زندگیمون رو تغییر بدیم. این یک تمرین فوقالعاده ست که ما دانشجویان، دوره هامون رو هر روز آموزش میدیم.
اگر اخیراً احساس خستگی و استرس زیادی کردین، به شدت توصیه میکنم در نحوۀ گذراندن وقتتون تجدید نظر کنین و کارهای بیمعنای زندگیتون رو با کارهایی که معنای بیشتری دارن، جایگزین کنین.
با صادق بودن با خودتون در مورد چیزهایی که حواس شما رو پرت میکنن و مشغلههای زندگیتون رو بیشتر میکنن، شروع کنین…
- هر چند وقت یک بار درگیر قضاوتها، غیبتها و شایعات بیارزش میشید؟
- وقتی کسی با شما صحبت میکنه چقدر حواستون به حرفهاش هست؟
- آیا هنگام کار یا زمانی که با عزیزانتون وقت صرف میکنین، دائم در حال چک کردن رسانههای اجتماعی خودتون هستین؟
- آیا در حین رانندگی گاه به گاه پیام ارسال میکنین؟
بزرگترین هزینه برای اینکه شما زندگیتون رو با حواس پرتی و مشغلۀ بیمورد (با فرض اینکه در حین پیام دادن در رانندگی تصادف نکنین) پر کنین اینه که شادی و آرامش شما کمکم کمتر میشه.
وقتی عادت میکنین که دائماً توجۀ خودتون رو بین انجام کارهای مختلف تقسیم کنین، درگیر انجام چند فعالیت هستین و به ندرت بر روی یک فعالیت متمرکز میشین، این عدم تمرکزِ سرگیجهآور در نهایت استرس و اضطراب شما رو بیشتر و بیشتر میکنه.
راه حل؟
حضور بیشتر و تمرکز بر روی آنچه مهمتر است – و خلاص شدن از شر چیزهایی که واقعاً اضافه هستن، باعث میشه از زمان خودتون بهتر و بیشتر استفاده کنین.
استفاده خوب از زمانتون به شدت به حذف موارد غیرضروری بستگی داره، بنابراین میتونین منحصراً روی یک چیز – و فقط یک چیز – تمرکز کنین که در آن لحظه برای شما اهمیت داره.
در حالی که کتابهای کامل زیادی در مورد این موضوع نوشته شدن، اجازه بدین اصول اولیۀ اون چیزی رو که ما تمرین میکنیم رو اینجا به شما ارائه بدم.
- آنچه براتون مهم است رو شناسایی کنین و تا جایی که ممکنه هر چیز دیگهای رو حذف کنین. به عبارت دیگه، در اولویت قرار دادن چیزها، بیرحم باشید. به تعهدات غیرضروری که از اولویتهای شما حمایت نمیکنن، «نه» بگین.
- هنگامی که یک فعالیت مهم رو شروع میکنین، توجۀ کاملتون رو، روی اون بذارین و اگاهانه نیت کنین که حضور کامل در اون کار رو داشته باشین – برای مدت زمان مشخصی به غیر از این فعالیت کاری انجام ندین. ممکنه فکر کنین، “فقط بنویس” یا “فقط بدو” یا “فقط اینجا با فرزندم باش.”
- وقتی متوجه شدین که ذهنتون منحرف میشه و به چیز دیگری فکر میکنین، یا اتفاقی رخ میده و توجه شما لحظهای به جای دیگری جلب میشه. فقط نسبت به این حواسپرتی آگاه باشین، یک نفس عمیق بکشین و به حضور کامل در اون فعالیتی که در حال انجامش هستین، برگردین.
تموم تلاشتون این باشه تا ذهن خود رو از هر گونه قضاوت و تصور از پیش تعیین شده در مورد اون کاری که در حال انجامش هستین، خالی کنین – مانند افکار کمالگرایانه، خودسرزنشی و… –
فقط کنجکاو باشین که آن اتفاقات در آن لحظه واقعاًً چگونه برای شما آشکار میشه.
به خودتون اجازه بدین که تحت تأثیر چیزها قرار بگیرین و هر لحظه شگفتزده بشید.
- در هر لحظه با احترام رفتار کنین، طوری که انگار با اتفاقاتی که در حال رخ دادن هستن، یکی هستید.
- درخشش کاری رو که روی آن متمرکز شدین رو ببینین – درخشش لحظۀ حال – که زیربنای هر اتفاق دیگهای در زندگی شماست.
نکتۀ اصلی در اینجا اینه که اغلب ذهن ما به دنبال رسیدن به جای دیگهای ست. اغلب اوقات یک روز زیبای با صدها لحظۀ نادیده گرفته شده در پشت سرمون به پایان میرسه – ما بهشون توجه نکردیم چون که اونا برای ما بیاهمیت بودن.
با گذشت زمان کل زندگی ما به انبوهی از لحظات نادیده گرفته و بیاهمیت در راه ما به سمت چیزهای مهمتر تبدیل میشه. سپس چیزهای مهم نیز با عجله انجام میشن… تا به مورد بعدی برسیم، و تا زمانی که زمان ما تموم بشه و ما بپرسیم همه چیز کجا رفته است.
اما دیگر لازم نیست اینگونه باشه.
این لحظه، زندگی شماست و میتونین بهترین استفاده رو ازش ببرید. کلید اساسی اینه که متوجه بشید که جای دیگری در راه نیستید. اون لحظه باید اونقدر توجهتون به اون کار باشه که این معنا در ذهنتون جاری بشه که لحظۀ حال یک پله برای رسیدن به چیز دیگری نیست – مقصد نهایی شما اینجاست و شما در حال حاضر اینجا هستید!
-
هر روز روی روابط واقعی سرمایهگذاری کنین.
داشتن دوست، خوبه و مهمه که دوستانی داشته باشیم. اما گمراه نشید و تعداد روابط خودتون رو کم کنین. زمان زیادی رو برای کسانی که برای شما مهم هستند، بذارین. زمان شما بسیار محدوده، و دیر یا زود میخواید فقط در کنار افراد معدودی باشید که به دلایل درست، باعث لبخند زدن شما میشن.
به راستی، همۀ ما آرزوی روابطی درست و واقعی رو داریم، اما یافتن و پرورش روابط زیاد که روابطی خوب باشن، سخت است.
ما به صورت حضوری با افراد ملاقات میکنیم، به صورت آنلاین با دیگران در ارتباط هستیم، اما این رابطهها اغلب فاقد صمیمیت است.
در کنار دیگران در ساختمانهای اداری یا فضاهای کار مشترک کار میکنیم، اما ارتباط ما با آنها معمولاً کار محور است و رابطه محور نیست.
ممکنه به اندازه کافی خوش شانس باشیم که دوستتون و خانوادۀ نزدیکی در زندگیمون داشته باشیم، اما وقتی حواسمون به شبکههای اجتماعی پرت میشه و مشغول کار میشیم، این روابط آسیب میبینن.
پس چه می توان کرد؟
اصلهای اساسی یک رابطه
این اصلها خیلی کلی هستن اما بیایید به سرعت به اصول اساسی بپردازیم.
سالمترین و واقعیترین رابطه، شامل ۲ نفر انسان میشه که از نزدیک با داستانها و جریانهای زندگی هم آشنا هستند.
این ۲ نفر فضای عاطفی زیادی برای رابطۀه خود ایجاد میکنن، به این معنی که صمیمانه به حرفهای هم گوش میدن، رویدادهای مهمی رو که با یکدیگر پشت سر گذاشتن به خاطر میارن، و با پیش رفتن در زندگیشون حقایق، احساسات و واقعیتهای یکدیگر رو میسازن، تغییر میکنن و جلو میرن.
نکتۀ کلیدی که باید به خاطر بسپارید اینه که.
هیچ چیزی بیشتر از توجه صمیمانه و متمرکز شما – حضور کامل شما – برای آن یک نفر دیگر ارزش نداره.
واقعاً بودن با کسی، و گوش دادن بدون نگاه کردن به ساعت، بدون قضاوت کردن و پیشبینی اتفاقات بعدی احساس فوقالعادهای داره. داشتن توجهی سالم و درست، یکی از با ارزشترین کارهایی ست که میتونین در رابطه انجام بدین. این کار تضمینی برای داشتن یک رابطۀ با کیفیت و طولانی مدت است.
همچنین مهمه، توجه داشته باشین که اگه دو نفر به یکدیگر اهمیت میدن و میخوان رابطهای سالم داشته باشن، باید کاملاً “اجازه” داشته باشن که همۀ احساساتشون رو آشکارا به یکدیگر منتقل کنن – احساسات واقعی خود – نه فقط موارد موافق و مثبت.
اگر ابراز احساسات درست و سالم توسط یک یا هر دو طرف رابطه حمایت نشه – اگه یک یا هر دو نفر به دلیل ترس از صادق بودن به دلیل اینکه ممکنه مجازات بشن- دروغ به تدریج جایگزین عشق میشه و در نهایت منجر به قطع ارتباط عاطفی میشه.
بنابراین با تموم موارد ذکر شده، یکی از سادهترین راهها برای ساختن لحظات معنادارتر در حضور افرادی که براتون مهم هستند، اینه که کاری رو باهم انجام بدین.
اگر کسی رو در ذهن دارین که میخواید رابطهتون رو با او تقویت کنین، راهی پیدا کنین تا با هم پروژهای رو که هر دوی شما رو مجذوب خود میکنه، پیدا کنین.
میتونین با هم درخت بکارید و باغی رو باهم آباد کنین و یا هفتهای یکبار ملاقات داشته باشید تا به طور مشترک روی یک پروژه با اشتیاق مداوم کار کنین – مانند نقاشی دیواری، دوخت لحاف، یا شاید حتی اداره یک کسب و کار.
همچنین، شرکت در دورههای بهبود زندگی مشترک و سپس بررسی و بحث آگاهانه دربارۀ اون، فرصتی ست تا زندگیتون رو معنادارتر کنین.
-
با اشتیاق درگیر چیزهای کوچک زندگیتون باشید.
اشتیاق قدرتمند است! شور و شوق درونی شما احتمالاً منبع کلیدی بزرگترین دستاوردها و بهترین لحظات شما خواهد بود. تب و تاب عشق. لذت جریان یافتن. وضوح یک هدف. خلسه رها شدن و یکی شدن با لحظه حال. به طور خلاصه، اینا چیزهایی هستند که به تدریج اشتیاق و انگیزه درونی شما رو بیشتر و بیشتر میکنن.
بدون اشتیاق و انگیزه آرامش کمتری وجود داره، زندگی ما پر از وعدههای توخالی محقق نشده خواهد بود – و تموم زندگیمون رو فقط زنده ماندیم!
ممکنه کمی ملودرام به نظر برسه، اما حقیقت است…
اگر قراره که۱۰ سال بعد، زندگی براتون معنی داشته باشه، باید تا اون موقع هر روز فعالانه و پرشور زندگی کنین. باید عمیقاً خود رو درگیر فعالیتهایی کنین که شما رو به حرکت در میاره. اما نکتۀ کلیدی که باید بدونین اینه که تقریباً هر فعالیتی میتونه شما رو به حرکت وادار کنه، اگه خودتون این اجازه رو بدین.
برای اینکه در زندگیتون رشد کنین نیازی به شور و شوقی بسیار بزرگ ندارین. اشتیاق واقعی از درون سرچشمه میگیره و منبع اشتیاق در زندگی ممکنه به سادگی داشتن یک شغل – برای مثال شغلی که خانواده شما رو تأمین میکنه – و احساس خوبی که از انجام آن دارین باشه.
بنابراین چالش من با شما اینه.
در زندگیتون تماشاگر نباشید. تا زمانی که در این دنیا هستید، امروز و هر روز زندگیتون رو به عنوان یک بازیکن و شرکت کننه، فعال و پرشور زندگی کنین.
انگیزه و اشتیاق کجاست؟
بسیاری از ما هنوز ناامیدانه در تلاش برای «پیدا کردن اشتیاق» هستیم – چیزی که به اشتباه باور داریم اینه که در نهایت ما به خوشبختی، موفقیت یا موقعیتهای عالی در زندگیمون خواهیم رسید و من “ناامیدانه” این رو به شما میگم که اشتیاق رو واقعاً نمیشه پیدا کرد.
وقتی میگیم سعی میکنیم که اشتیاقمون رو پیدا کنیم، به این معناست که انگیزه و اشتیاق ما به نوعی پشت یک درخت یا در جایی در زیر یک سنگ پنهان شده و ما باید دنبالش بگردیم! اما این موضوع به دور از واقعیته.
حقیقت اینه که
اشتیاق و انگیزه با انجام درست کارهایی که به آن علاقه داریم، ساخته میشه.
اگر منتظر این هستین که به نحوی در جایی خارج از خودتون “علاقهتون رو پیدا کنین”، جای اینکه تموم قلب و روحتون رو در زندگیتون و در کارهای کوچکی که روی آنها کار میکنین بذارین، احتمالاً منتظر چیزی خواهید بود که تا ابد نخواهد اومد!
از سوی دیگر، اگه از انتظار، خسته شدین و ترجیح میدین از امروز پرشورتر زندگی کنین و در درازمدت معنای بیشتری رو در زندگی خود تجربه کنین، زمان اون رسیده که به طور فعالانه شور و اشتیاق رو به چیزی که روی آن کار میکنین تزریق کنین.
در مورد این موضوعات فکر کنین.
- آخرین باری که بدون حواسپرتی و با تمرکز ۱۰۰٪ کاری رو انجام دادین، چه زمانی بود؟
- آخرین باری که ورزش کردین و به معنای واقعی کلمه تموم تلاشی که میتونستین انجام دادین، چه زمانی بود؟
- آخرین باری که واقعاًً تلاش کردین – واقعاًً تلاش کردین – تمام آنچیزی که در توانتون هست رو انجام بدین چه زمانی بود؟
شما نیز مانند بسیاری از ما، احتمالاً برای بسیاری از کارهای کوچکی که روزانه انجام میدین، بدون حضور قلب و توجه انجام میدین. چون هنوز منتظر هستید تا چیزی در زندگیتون ظاهر بشه که به آن علاقه داشته باشید – اما کاری که باید انجام بدین دقیقا برعکس است!
وقتی بچه بودم، مادربزرگم به من میگفت.
«منتظر فرصتهای بهتر نباش. فرصتی که پیش روی توست بهترین فرصت است.»
همچنین میگفت.
“خیلی وقتها زمان زیادی رو صرف ساختن فرصت بهتر در ذهن خود میکنیم و هیچ اقدامی انجام نمیدیم! از انتظار برای اینکه همه چیز به بهترین نقطه خودش برسه و بعد آغاز کنین، دست بردارید. با آنچه امروز دارین، بهترین کار رو انجام بدین و سپس فردا اون رو بهبود بدین.”
باور کنین یا نه، تحقیقات روانشناسی اخیر به طور غیر مستقیم این حرف مادربزرگ من رو تأیید میکنه. برای سالهای متمادی، روانشناسان معتقد بودن که ذهن ما میتونه مستقیماً بر وضعیت جسمانی ما تأثیر بذاره. امروزه به طور گسترده اثبات شده که بدن ما – برای مثال، حالات لحظه ای صورت و وضعیت بدن ما – نیز میتونه به طور مستقیم بر وضعیت ذهنی ما تأثیر بذارن.
بنابراین، در حالی که این درسته که ما از درون به بیرون تغییر میکنیم، از بیرون به درون نیز تغییر میکنیم و شما میتونین این کار رو انجام بدین.
اگر میخواید انگیزه و اشتیاق بیشتری در زندگیتون داشته باشین، همین الان این دستورالعمل رو جایی یادداشت کنین و جلوی چشمتون بذارین.
- تموم قلب و روحتون رو در یک کار بذارین.
- به فرصتهایی که قراره فردا به وجود بیان، نه بگین، بلکه فرصت درست، اکنون در مقابل شماست.
- به کارهایی که قراره فردا انجام بدین، نه بگین، بلکه اکنون کارهایی که نیازه رو انجام بدین.
- به «فردا انجامش میدم!» نه بگین، بلکه اکنون انجامش بدین.
- به فردا دربارهش با فلانی صحبت میکنم، نه بگین، بلکه اکنون صحبت کنین.
کاملاً مطمئن هستم که شما در حال حاضر چیزهای زیادی در زندگیتون دارین که ارزش این رو داره تا وقت، انرژی و تمرکز پرشورتون رو روی اونا بذارین. افراد و شرایطی در زندگی خود دارین که به همون اندازه که شما به آنها نیاز دارین به شما نیاز دارن.
شما یک مخزن عظیم از پتانسیل پرشور رو درون خود دارین، فقط مشکل اینجاست که منتظر هستین. پس صبر نکنین! قلب و روح خود رو به چیزهای کوچکی که در اکنونتون در حال انجام هستین، بذارین.
این کار رو انجام بدین و انگیزه و اشتیاق از دست رفتۀ شما برای خوشامدگویی در برابرتون ظاهر خواهد شد. هر کاری که انجام میدین، معنادارتر و به یاد ماندنیتر میشه.
-
عقب بایستید و اجازه بدین اتفاقات نفس بکشند!
هنری وادسورث یک بار گفت.
«به هر حال، بهترین کاری که میتوان در هنگام بارندگی انجام داد اینه که خب، بذارین باران بباره!»
حکمت زیادی در این خط نهفته است. و همه چیز در مورد پذیرش است…
پذیرش یعنی رها کنین و اجازه بدین چیزهایی که در حال رخ دادن هستند، رخ بدن.
این بدان معنا نیست که شما به بهبود واقعیت زندگی خود اهمیت نمیدین. فقط متوجه میشید که تنها چیزی که واقعاًً روی آن کنترل دارین، خودتون و افکارتون در مورد هر چیز دیگری است. همین درک ساده ،پایه ست و تنها با این پایه می توان در دراز مدت آرامش و رشد داشت.
مهمه که بدونیم، جایی در درون همه ما، یک خود برتر وجود داره که برای همیشه در پذیرش و صلح کامل قرار داره. زیرا آرامش درونی به شرایط بیرونی بستگی نداره؛ این همون چیزی ست که وقتی منیت و نگرانیهای خود رو تسلیم کردین، باقی میماند.
آرامش رو میشه در هر مکان و در هر زمان در درون خودمون پیدا کنیم. همیشه آنجاست و صبورانه منتظره تا توجهتون رو بهش معطوف کنین. لحظهای فرا میرسه که با اون چیزی که در ذهنتون وجود داره، به آرامش میرسین.
اما چگونه؟ چگونه احساس درونیمون رو تغییر بدیم؟
روشهای زیادی وجود داره، اما اجازه بدین با کمی فاصله و تنفس شروع کنیم…
همه چیز از دور سادهتر به نظر میرسه. گاهی اوقات لازمه که از خودتون فاصله بگیرین تا همه چیز رو واضح تر ببینین. شما بسیار فراتر از هر چیزی که آزارتون میده هستید.
خود واقعیتون فراتر از نگرانیهاتون، فراتر از شک و تردیدتون، مستقل از مشکلات و ناامیدیهاتون وجود داره. عقب نشینی کنین و این حقیقت رو مشاهده کنین.
در لحظه حاضر باشید. همانطور که در حال فکر کردن هستید. در حالی که در حال انجام کاری هستید و یا در حال تجربه احساسات مختلف هستید. در هر لحظه حضور داشته باشید و به همه چیز نگاه کنین.
بدنتون ممکنه درد رو تجربه کنه، اما شما درد نیستین. ذهنتون ممکنه با مشکلاتی روبرو بشه، اما شما اون مشکلات نیستید.
راهکار عملی
به سختترین چالشی که در حال حاضر با آن روبرو هستین، فکر کنین. تصور کنین که این شما نیستید، بلکه یک دوست صمیمی با این چالش مواجه است.
چه توصیه ای به او می کنین؟!
اگر میتونستین عقب نشینی کنین و به جای سوژه بودن، به عنوان یک ناظر عینی به موقعیت خود نگاه کنین.
آیا جور دیگری به آن نگاه می کردین؟
به توصیهای فکر کنین که اگه دوستتون جای شما بود بهش میدادین.
آیا در حال حاضر بهترین توصیه خودتون رو انجام میدین؟
اجازه ندین مشکلات فعلیتون افکارتون رو به هم بریزه. چند قدم به عقب برگردین و از این فاصله به خودتون نگاه کنین. بعد نصیحتی عالی برای خودتون داشته باشید.
شاید اون نصیحتتون این باشه که به سادگی، نفسی عمیق بکشین.
وقتی این کلمات رو میخونید و در حال تنفس هستید. یک لحظه مکث کنین و به نفس کشیدنتون آگاه باشید.
شما می تونید این نفس رو کنترل کنین و آن رو سریعتر یا آهستهتر کنین. میتونین کاری کنین که آن طور که دوست دارین، رفتار کنه. میتونین به سادگی به خودتون اجازه بدین دم و بازدم رو به طور طبیعی انجام بدین.
این آرامشه که فقط اجازه بدین ریههای شما نفس بکشن، بدون اینکه مجبور باشین موقعیت رو کنترل کنین یا کاری در مورد آن انجام بدین.
حالا تصور کنین که اجازه میدین سایر بخشهای بدنتون نفس بکشه – مانند شانههای منقبض. فقط به اونا اجازه بدین بدون اینکه اونا رو تحت فشار قرار بدین یا کنترل کنین. فقط بذارین نفس بکشن! رها باشن!
اکنون به اطراف اتاقی که در آن هستید نگاه کنین. به اشیاء اطرافتون توجه کنین و یکی رو انتخاب کنین و سپس اجازه بدین نفس بکشه.
احتمالاً افرادی هم در اتاق با شما و یا در همون خانه یا ساختمان شما و یا در خانهها و ساختمانهای مجاور هستن. اونا رو در ذهنتون تجسم کنین و بذارین که نفس بکشن.
وقتی به همه چیز و همه کس اجازه میدین نفس بکشن، به اونا اجازه میدین دقیقاً همونطوری که هستن، باشن. نیازی نیست اونا رو کنترل کنین و یا نگران اونا باشین و یا تغییرشون بدین. فقط به اونا اجازه میدین که خودشون باشن، در آرامش نفس بکشن و اونا رو همانطور که هستن، میپذیرین.
این رو تمرین کنین و آن رو به یک روتین روزانه در زندگیتون تبدیل کنین.
خواهید دید که چگونه انجام این کار، به تدریج زندگی شما رو تغییر میده.
نکات باقیمانده در مورد اهداف روتین روزانه
هدفهای ما به عنوان راهنمای کلی در زندگی مهم هستند. اما
اهداف باعث نمیشن تغییرات مثبت اتفاق بیفتد! کارهای کوچک روزانه این کار رو انجام میدن.
به طور جدی، یک لحظه روی جمله تأمل کنین. زیرا اغلب اوقات ما روی نتیجه نهایی یک هدف گیر میکنیم و وقتی صحبت از انجام کارهای روتین روزانه – مراحل تکرار شونده – میشه که در نهایت اون هدف رو محقق میکنن، میبینیم هیچ کاری انجام نمیدیم!
به عبارت دیگر، اغلب ما ارزش ۱۰۰۰ قدم کوچک رو دست کم میگیریم. این رو به خودتون بگیرید!
در زندگی، شما نمیتونین ۱۰۰۰ کیلو رو یکجا بلند کنین، اما میتونین به راحتی یک کیلو رو ۱۰۰۰ بار بلند کنین. تلاشهای کوچک و مکرر شما رو به اونجا میرسونه.
در واقع، اگه یکی از اهداف خود رو برای چند هفته آینده به طور کامل نادیده بگیرین و جای آن صرفاً بر روی انجام کارهای کوچک روزانه که در راستای آن هدف است تمرکز کنین، بهتر نیست؟
به عنوان مثال، اگه در تلاش برای کاهش وزن بودید و هدف خود رو برای کاهش ۲۵ کیلو نادیده میگرفتین و در عوض فقط روی تغذیه سالم و انجام ورزش هر روز تمرکز میکردین، آیا نتیجه نمیگرفتید؟
بله، با انجام کارهای کوچک روزانه در راستای هدف، به تدریج به هدف خود نزدیکتر میشید بدون اینکه حتی به آن فکر کنین.
حالا نوبت شماست…
بله، نوبت شماست که بر روی روتین روزانه تمرکز کنین که کمک میکنه تا رشد کنین.
پس همین الان به یاد خودتون بیارین که در چند وقت اخیر چقدر پیشرفت کردین و سپس امروز یک قدم کوچک دیگر به جلو بردارین.
پایان
عنوان مطلب. 4 روتین روزانه که با افزایش سن ارزششون به تدریج افزایش پیدا میکنه.
نوشته شده توسط مارک چرنوف | مترجم. یاسین رحمانی
برای عمیقتر شدن موضوع
اینکه اینگونه به چالشها و مشکلات خود نگاه کنیم نیازمند اینه که این مفاهیمی کلیدی در ذهن ناخودآگاه ما اصلاح بشه. برای بازتعریفشون در قدم اول، دوره قوانین بازی رو پیشنهاد میکنم. این دوره از سری دورههای هک واقعیت هست.
سپس برای پذیرش مسئولیت زندگی و قدم برداشتن در راستای بهبود آن، دوره رایگان مسئولیت پذیری 100 رو پیشنهاد میدم.
دوره رایگان مسئولیتپذیری 100 درصد
سپس دوره فوقالعاده قدرتمند و عالی هنر باشکوه زیستن که باورهای شما رو در حوزۀ زندگی، زندگی کردن، دنیا و… بهبود میده و نوع نگاهتون در این باره تغییر میکنن. نوع نگاه ما به زندگی، پایه تموم رشدها و موفقیتهای ماست. بهای این دوره به نسبت مطالب ارزشمندی که توضیح دادم تقربیاً رایگانه.
متشکرم، عالی بود 🌹🙏
یعنی مسیر ، از مسیر لذت ببر
اهداف باعث نمیشن تغییرات مثبت اتفاق بیفتد! کارهای کوچک روزانه این کار رو انجام میدن.
واقعا این رو طی دوره ای که برای کنکور مطالعه میکردم واقعا به چشم دیدم اینقدر این موضوع بنظر من کلیدی هست که واقعا به همه ابعاد زندگی مون میتونیم تعمیم بدیم و واقعا حالا فهمیدم که این رو باید یک اصل برای کار های روزانه ام قرار بدم…
با انجام کارهای کوچک روزانه در راستای هدف، به تدریج به هدف خود نزدیکتر میشید بدون اینکه حتی به آن فکر کنین.
“اهداف باعث نمیشن تغییرات مثبت اتفاق بیفتد! کارهای کوچک روزانه این کار رو انجام میدن.”……..یه مثال ساده اش که خودم تجربه کردم روزانه نیم الی یک ساعت پیاده رویه، که کار بسیار راحت و ساده ای هست، اما بعد از چهار پنج ماه نگاه می کنی و می بینی چقدر احساس سلامتی ات افزایش پیدا کرده.
“ما بیش از حد وقتمون رو برای افرادی که در زندگی ما مهم نیستن، تلف میکنیم.”… خیلی درسته. الان حدود هشت ماه میشه که خودمو از تعداد زیادی از آدما دور و به تعبیری گم و گور کردم، و یه عالمه کار مفید و تغییرات مثبت تونستم انجام بدم.
مممنونمم بابت این مطالب مفیدی که میزارین
در حالی که این درسته که ما از درون به بیرون تغییر میکنیم، از بیرون به درون نیز تغییر میکنیم و شما میتونین این کار رو انجام بدین.
«به هر حال، بهترین کاری که میتوان در هنگام بارندگی انجام داد اینه که خب، بذارین باران بباره!»
این جمله خیلی فوق العاده نیست؟
“از نگاه فلسفی، در بعد از ظهر و عصر زندگیمون همیشه چیزهایی رو درک میکنیم که صبح هرگز حتی به آن مشکوک هم نبودیم. اما – و این یک “امای” بزرگ است – گامهای برداشته شده در صبح تأثیر قابل توجهی در بعد از ظهر و عصر زندگی ما دارن.”
بسیار آگاهی بخش
به تعهدات غیرضروری که از اولویتهای شما حمایت نمیکنن، «نه» بگین.
اکثر جملات این مقاله، خودش به تنهایی یک جملۀ انگیزشی میتونه باشه
اشتیاق و انگیزه با انجام درست کارهایی که به آن علاقه داریم، ساخته میشه.
چقدر خوب و عالی بود این مقاله!! چه خوب که دیدمش!
یک زندگی خوب همیشه از همین الان شروع میشه،
پذیرش یعنی رها کنین و اجازه بدین چیزهایی که در حال رخ دادن هستند، رخ بدن.
این آرامشه که فقط اجازه بدین ریههای شما نفس بکشن، بدون اینکه مجبور باشین موقعیت رو کنترل کنین یا کاری در مورد آن انجام بدین.
هیچ چیزی بیشتر از توجه صمیمانه و متمرکز شما – حضور کامل شما – برای آن یک نفر دیگر ارزش نداره
هیچ چیزی بیشتر از توجه صمیمانه و متمرکز شما – حضور کامل شما – برای آن یک نفر دیگر ارزش نداره.
درود به شما 🌹
از خوندن این مطلب لذت بردم . هر چند که استاد رحمانی عزیز توی دوره ی بیداری بسیار موشکافانه تر و زیباتر توی ۱۹ فایل پر ارزش این مطالب رو آموزش دادند..در عشق و نور باشید🌹🌹🌹
وقتي جوانتريم و ناآگاه فقط به هدف فكر ميكنيم و از مسير غافليم و وقتي به هدف ميرسيم رضايت و شادي ناشي از رسيدن به هدف كوتاه مدته تازه متوجه ميشيم كه اصل مسير بود و ديدن زيباييهاش و زندگي كردن لحظه به لحظه مسير. ممنون از شما كه اين نكات رو به ما يادآوري ميكنيد
سلام. ما معناي زندگي رو گم كرديم و ايقد به ضروريات زندگي اهميت ميديم كه از اولويتهامون غافل شديم، براي همين هرچي سن بالاتر ميره ضروريات كمرنگتر ميشه و متوجه ميشيم كه ميبايست اولويتهامون رو زندگي كنيم و در كنارش به ضروريات بپردازيم.
بسيار عالي بود و پر از نكته و آگاهي، سپاسگزارم
عالی و بسیار خوب 🙏🙏
سپاس استاد بزرگوار 🌺🌺🌺
این مطلب واقعا فوق العاده بود و از خوندش لذت بردم . بخصوص این قسمت بسیار عالی بود و در حال حاضر به شنیدنش احتیاج داشتم…
« آرامش درونی به شرایط بیرونی بستگی ندارد; این همان چیزی است که وقتی منیت و نگرانی های خود را تسلیم کردهاید باقی میماند. آرامش را می توان در هر مکان و در هر زمان در درون شما یافت. همیشه آنجاست و صبورانه منتظر است تا توجه خود را به آن معطوف کنید. لحظهای فرا میرسد که با آنچه در ذهنتان است به آرامش می رسید.
کپی شده از: https://yasinrahmani.com/four-worthy-daily-routine/»
سپاسمندم
سپاس ، عالی بود
🙏🙏🌺🌺🌺