مورنا نالاماکو سیمئونا (Morrnah Nalamaku Simeona) یه کاهونای هاوایی بود که هواپونوپونو امروزی رو پایهگذاری کرد. هاواییان به رهبران معنوی خودشون، کاهونا میگفتند.
هواپونوپونوی سنتی یکی از اجزای مهم زندگی تو جامعه هاوایی بود. تو اون جامعه، هیچ مشکلی نبود که جدا از بقیه اعضای خانواده و افراد مرتبط باهاش باشه و بهش رسیدگی نکنن.
مورنا با تجربهای که از قدرت هواپونوپونو داشت، تصمیم گرفت این روش رو جوری تطبیق بده که هر فرد معمولی هم بتونه بهطور جداگانه ازش استفاده کنه.
مورنا سیمئونا این دانش رو مستقیماً از منبع دریافت کرد و هیچ کس این فرآیند رو بهش یاد نداد. اینطوری بود که «Self-I-Dentity Through Ho’oponopono» یا همون هواپونوپونوی مدرن شکل گرفت، فرآیندی که با تطهیر و رهایی شروع میشه و تو اون، انسان بهطور مستقیم با الوهیت در ارتباطه.
تو این فرآیند، آدم با بخش الهی خودش ارتباط برقرار میکنه و هویت خودش رو پیدا میکنه. این یعنی بازگشت به منبع، بازگشت به خانه.
او این گنجینه عشق و بخشش رو عملی به جهان هدیه داد، هدیهای شگفتانگیز برای کل کره زمین. این بازگشت به منبع، بازگشت به خانهست.
اینجا میتونین بیشتر در مورد فرآیند و تکنیک اصلی هواپونوپونوی مورنا بدونین.
بیوگرافی کاهونای هاوایی “مورنا سیمئونا”
تاریخ هاوایی
اجداد مردم هاوایی امروزی اوایل عصر ما تو جزایر هاوایی ساکن شدن. احتمالا از جزایر مارکز و بقیه جزایر پلینزی اومده بودن. طبق افسانهها، اینا نوادگان ساکنان Pleiades بودن که هزاران سال پیش به زمین اومدن و تو جزیره بزرگی تو اقیانوس آرام به اسم Him ساکن شدن.
دانش اونا تو چین، مصر، هند و بقیه جاها پخش شد. این افسانه شاید عجیب به نظر برسه، ولی خیلی از مفاهیم خاص دانش باستانی هاوایی درباره انسان رو میشه تو سنتهای باطنی فرهنگهای مختلف دیگه هم پیدا کرد. علاوه بر این، هنوز هم تو تکنیکهای مدرن مثل NLP استفاده میشه.
تا قبل از اینکه مبلغان مسیحی به هاوایی بیان، هیچ زبان نوشتاری تو اونجا وجود نداشت و دانش به صورت شفاهی منتقل میشد.
کاهونا لاپائو و پونو
کاهونا – یعنی “کسی که از راز محافظت میکنه” – باید به کلمات ترانههایی که حاوی اطلاعاتی تو زمینههای مختلف زندگی بودن، کاملاً تسلط پیدا میکرد. به خاطر همین، متخصصان کهونی تو شکار، ساخت قایق و شفا مهارت داشتن. کاهونا لاپائو (Kahuna Lapa’au) تو زبان هاوایی به معنای “متخصص شفا” ست.
جوهر فلسفه هاوایی “لوکاهی” (Lokahi) به معنای وحدت و “پونو” (Pono) به معنای هماهنگی با همه چیز و همه کس، با کل کیهانه. باورشون این بود که همه موجودات و مواد بیجان از رابطه پدر آسمانی واکیا و مادر زمینی پاپا به وجود اومدن. برای همین، هر چیزی، از انسان گرفته تا کوچکترین سنگ، روح، آگاهی و توانایی برقراری ارتباط داره.
آخرین ملکه و تولد مورنا سیمئونا
آخرین ملکه هاوایی لیلینوکالانی بود. تو سال ۱۸۹۳ با تهاجم نظامی ایالات متحده، سرنگون شد و این جزایر به بخشی از دولت آمریکا تبدیل شدن. بعد از خلع شدن از قدرت، ملکه تلاش کرد تا Kumulipo – آهنگ باستانی هاوایی “خلقت” – رو به انگلیسی ترجمه کنه.
حدود سی سال بعد، مورنا نالاماکو سیمئونا به دنیا اومد. پدرش هنوز هاوایی آزاد رو یادش بود و به دربار ملکه تعلق داشت. مورنا سیمئونا فقط یه دختر سه ساله بود که هدیه غیرمعمول شفاشو نشون داد. او به عنوان یه شفادهنده در Kahuna Lapa’au شناخته شد. مورنا هیچ مطالعهای تو این زمینه نداشت، چون قبلاً همه این دانشها باهاش به دنیا اومده بود.
مورنا یه کودک خارقالعاده بود. حتی تا امروز افسانههایی هست که میگن چطور دستش رو تو رودخونه میذاشت و ماهیها خودشون به دستش میاومدن. وقتی که بزرگ شد، به سرطان مبتلا شد، اونم سرطان بدخیم. این نقطه عطفی تو زندگی و مأموریتش بود. او با استفاده از تواناییها، دانش و فرآیند هواپونوپونو باستانی هاوایی بهبود پیدا کرد.
بعد از این تجربه، مورنا تصمیم گرفت که دانش هواپونوپونو رو به دیگران منتقل کنه. او باور داشت که:
هواپونوپونو میتونه به هر کسی کمک کنه تا خودش رو پیدا کنه و با بخش الهی خودش ارتباط برقرار کنه.
مورنا با سفرهای زیاد و برگزاری کارگاههای آموزشی، تلاش کرد تا این دانش رو به گوش جهان برسونه. او به خیلیها کمک کرد تا از دردها و مشکلاتشون رهایی پیدا کنن و به آرامش درونی برسن.
این داستان زندگی مورنا نشون میده که چطور یک فرد میتونه با استفاده از دانش باستانی و تواناییهای خاص خودش، نه تنها بر مشکلات شخصی خودش غلبه کنه، بلکه به دیگران هم کمک کنه تا زندگی بهتری داشته باشن. این همون هدیهایه که مورنا به جهان تقدیم کرد، هدیهای که از دل فرهنگ هاوایی بیرون اومده و به همه آدمها امید و آرامش میده.
بنیان هواپونوپونو مدرن: خودشناسی از طریق هواپونوپونو – بازگشت به خانه
هواپونوپونو سنتی که همیشه توسط کاهونا انجام میشد، یه جزء مهمی از زندگی جامعه هاوایی – اوهانا بود. هیچ مشکلی اونجا بدون در نظر گرفتن همه اعضای خانواده و افراد مرتبط باهاش حل نمیشد. اما مورنا هواپونوپونو رو مستقیماً از منبع دریافت کرد، هیچکس این فرآیند رو بهش یاد نداد.
با تجربهای که مورنا از قدرت هواپونوپونو داشت، تصمیم گرفت این روش رو جوری تغییر بده که هر فرد معمولی هم بتونه ازش استفاده کنه، حتی اگه تو شفای دیگران تخصصی نداشته باشه. چالش اصلی این بود که این دانش رو به انگلیسی ترجمه کنه.
زبان هاوایی و ترجمه مفاهیم به زبان انگلیسی
هاوایی یه زبان خاصه، هیچ دستور زبانی، عطفی یا نحوی توش نیست. کلمات تو این زبان با تکرار هجاها شکل میگیرن. این دانش هزاران ساله که دهان به دهان منتقل شده. دانشآموز نمیتونست حتی یه کلمه یا یه هجا رو تغییر بده. به خاطر همین، خرد مردم هاوایی باستان، زنده مونده. وفاداری این دانش به شکل خالصش مدیون همین اصالتشه. خیلی از ترجمههای باستانی دیگه تحریف شدن، ولی دانش هاوایی خالص و دستنخورده باقی مونده.
مورنا سیمئونا با راهنمایی معنوی که دریافت کرد، روش SELF-I-DENTITY THROUGH HO’OPONOPONO رو ایجاد کرد – یه فرآیند پاکسازی و رهایی که تو اون، انسان به طور مستقیم با الوهیت در ارتباطه. تو این فرآیند، آدم بخش الهی خودش رو پیدا میکنه. هویت خود، یعنی بازگشت به منبع، بازگشت به خانه. مورنا مطمئن شد که معنی کلمات تحریف نشن. اون این گنج عشق و بخشش رو به جهان عرضه کرد. این هدیه نه تنها به غربیها، بلکه برای کل کره زمین بود. این یعنی بازگشت به منبع، بازگشت به خانه.
مورنا سیمئونا با تلاشهای خودش و ترجمههای دقیقش، تونست هواپونوپونو رو به دنیای مدرن معرفی کنه. با این کار، خیلیها تونستن با خودشون آشتی کنن و به آرامش درونی برسن. او نه تنها دانش باستانی هاوایی رو زنده نگه داشت، بلکه این دانش رو به ابزار قوی برای زندگی بهتر تو دنیای امروز تبدیل کرد.
این داستان مورنا سیمئونا نشون میده که چطور یه نفر با استفاده از دانش باستانی، میتونه دنیای مدرن رو تحت تأثیر قرار بده و به بقیه کمک کنه تا با خودشون و دنیای اطرافشون در صلح و هماهنگی زندگی کنن. این همون هدیهایه که مورنا به جهان تقدیم کرد، یه هدیهای که از دل فرهنگ هاوایی بیرون اومده و به همه آدمها امید و آرامش میده.
بنیاد من – آزادی کیهان (the foundation of I)
تو دهۀ هفتاد “بنیاد من – آزادی کیهان” رو تأسیس کرد که هدفش ترویج هواپونوپونو بود. شعبه سمینارهای پاسیفیکا رو هم تو اروپا راه اندازی کردن.
سال ۱۹۸۰، مورنا تصمیم گرفت هاوایی رو ترک کنه تا این هدیه رو با دنیای غرب به اشتراک بذاره. با این کار، مورنا شروع به سخنرانی و تدریس تو خیلی از ایالتهای آمریکای شمالی، اروپا و بقیه قارهها کرد. جمعیت زیادی از مردم تو جلساتش شرکت میکردن. تو سفر به چین، تعداد شرکتکنندگان از پانزده هزار نفر هم بیشتر شد. آثارش به چندین زبان ترجمه شده.
روش «Self-I-Dentity Through Ho’oponopono» تبدیل شد به یه ابزار عمیق و مؤثر که نهتنها مؤسسات علمی و پزشکی، بلکه دانشگاهها و سازمانهای اجتماعی و بینالمللی هم بهش علاقهمند شدن. سازمان ملل سه بار مورنا رو دعوت کرد تا سخنرانی و آموزش بده. همچنین به جلسات سازمان بهداشت جهانی هم دعوت شد. به لطف تلاشهای مورنا، بیش از ۱.۵ میلیون نفر در سراسر جهان این فرآیند رو یاد گرفتن.
مورنا با سفرهای زیاد و برگزاری کارگاههای آموزشی، تونست هواپونوپونو رو به گوش جهان برسونه. اون به خیلیها کمک کرد تا از دردها و مشکلاتشون رهایی پیدا کنن و به آرامش درونی برسن. این داستان زندگی مورنا نشون میده که چطور یه فرد میتونه با استفاده از دانش باستانی و تواناییهای خاص خودش، نهتنها بر مشکلات شخصی خودش غلبه کنه، بلکه به دیگران هم کمک کنه تا زندگی بهتری داشته باشن.
این تلاشها و تدریسها باعث شد تا مورنا تونست تأثیر عمیقی روی مردم سراسر جهان بذاره. او نهتنها دانش باستانی هاوایی رو زنده نگه داشت، بلکه این دانش رو به ابزار قوی برای زندگی بهتر تو دنیای امروز تبدیل کرد.
اجازه دهید الوهیت در زندگی شما وجود داشته باشد
مورنا میگفت برای غربیهای مدرن خیلی سخته که تفکر تحلیلیشون رو کنار بذارن و به خود برترشون نزدیکتر بشن. غربیها از طرق مختلف به اوج فکری میرسن، ولی هزینهشو با احساس جدایی میپردازن. وقتی که تو دام تحلیل میافتن، دیگه الوهیت رو به زندگیشون راه نمیدن. به جای اینکه بذارن انرژی الهی تو زندگیشون جاری باشه، دائماً در حال مبارزه با مشکلات و سختیها هستن.
این افراد اجازه نمیدن انرژی الهی درونشون جریان داشته باشه و برای عالیترین خیر خودشون عمل کنه. نمیخوان مشکلاتشون رو به دست الوهیت بسپارن، ترجیح میدن به تنهایی باهاشون بجنگن. نمیتونن درک کنن که دنیای بیرون یه مخلوق مستقل نیست. نمیخوان بپذیرن که دنیای بیرون فقط بازتابی از درون خودشونه (مسئولیتپذیری ۱۰۰ درصد). مورنا همیشه میگفت که هر استرس، بیماری یا مشکلی تو روابط، با کار کردن روی خودتون قابل درمانه.
مورنا اعتقاد داشت که وقتی آدمها به جای اینکه همه چیز رو تجزیه و تحلیل کنن، اجازه بدن الوهیت تو زندگیشون جاری باشه، خیلی راحتتر میتونن با مشکلاتشون کنار بیان.
اونا باید یاد بگیرن که به جای جنگیدن با مشکلات، اونا رو به دست انرژی الهی بسپارن و با خودشون آشتی کنن.
این همون چیزی بود که مورنا تو هواپونوپونو آموزش میداد. او به مردم یاد میداد که چطور با پاکسازی ذهن و قلبشون، اجازه بدن الوهیت تو زندگیشون جاری بشه و اونا رو به آرامش درونی برسونه. این روش به آدمها کمک میکرد تا نه تنها با خودشون، بلکه با دنیا و آدمهای اطرافشون هم در صلح و هماهنگی باشن.
در نهایت، پیام مورنا این بود که وقتی آدمها یاد بگیرن که به الوهیت اعتماد کنن و مشکلاتشون رو به دست انرژی الهی بسپارن، میتونن زندگی بهتری داشته باشن و به آرامش و خوشبختی واقعی برسن.
پاکسازی کارمیک پیوندها
هواپونوپونو به ویژه برای شفادهندهها، چه اونایی که تو طب غربی کار میکنن و چه درمانگران سنتی، خیلی توصیه میشه. مورنا همیشه تأکید میکرد که همۀ ما با پیوندهای کارمایی به هم متصل هستیم، به همین دلیل پاکسازی این ارتباطات بین بیمار و درمانگر خیلی مهمه. اگه این کار انجام نشه، ممکنه دادهها و مشکلات کارمایی بینشون فعال بشه و در فرآیند درمان اختلال ایجاد کنه.
او همیشه آدم متواضعی بود و به هدایت الهی گوش میداد. اون معتقد بود که اگه یه بیمار بهش مراجعه کنه، به نوعی مسئول بیماری اون بیمار هم هست. به همین دلیل، موارد زیادی وجود داشت که یه درمانگر نباید به سادگی با یه بیمار کار کنه. همیشه باید برای کار با یه فرد خاص اجازه بگیرین. اگه این اجازه رو دریافت نکردین و همچنان درمان رو انجام دادین، ممکنه بار کارمایی اون بیمار رو به عهده بگیرین.
او به درمانگرها توصیه میکرد که قبل از شروع درمان، با خودشون کار کنن و این پیوندهای کارمایی رو پاکسازی کنن. این پاکسازی به درمانگر کمک میکنه تا با ذهن و قلبی پاکتر و آزادتر به بیمار نزدیک بشه و بهتر بتونه بهش کمک کنه. همچنین، این کار باعث میشه که درمانگر خودش از انرژیهای منفی و بارهای کارمایی آزاد بشه و از تأثیرات منفی جلوگیری کنه.
این روش هواپونوپونو باعث میشه که درمانگرها با بیمارهای خودشون در سطحی عمیقتر و الهیتر ارتباط برقرار کنن. این ارتباط به درمان بهتر و عمیقتر کمک میکنه و باعث میشه که بیمار و درمانگر هر دو از فرآیند درمان بهرهمند بشن. به همین دلیل، مورنا همیشه به درمانگرها توصیه میکرد که قبل از هر چیز، با خودشون و الوهیت کار کنن تا بتونن بهترین نتایج رو برای بیمارهاشون به ارمغان بیارن.
مورنا نالاماکو سیمئونا: گنج زندۀ هاوایی
سال ۱۹۸۳ بود که مقامات ایالت هاوایی و مأموریت هنگوانجی تو هونولولو تصمیم گرفتن از ایشون به خاطر تواناییها، کارها و تعهدش به زبان، فرهنگ هاوایی و پرورش هنر شفا و آموزش خودشناسی از طریق هواپونوپونو قدردانی کنن.
اونا مورنا رو با عنوان “گنجینه زندۀ هاوایی” تجلیل کردن. این عنوان واقعاً برازندهاش بود، چون مورنا با کارهای خودش نه تنها به فرهنگ هاوایی خدمت کرد، بلکه به خیلی از آدمهای دیگه هم کمک کرد تا به آرامش و سلامتی برسن.
اما این تنها افتخاری نبود که مورنا دریافت کرد. سازمان ملل و دانشگاه کمبریج هم بیوگرافی او رو منتشر کردن و سهم بزرگش در جامعه رو برجسته کردن. اونها به دنیا نشون دادن که مورنا فقط یه شفادهنده نبوده، بلکه یه معلم بزرگ و الهامبخش هم بوده که تونسته به خیلیها کمک کنه تا با خودشون و دنیا در صلح باشن.
بازدید مورنا از لهستان و سقوط دیوار برلین
مورنا نالاماکو سیمئونا نیز در لحظۀ بسیار مهمی از لهستان دیدار کرد. او به هواپونوپونو آموزش داد و سپس به Jasna Góra رفت تا تصویر بانوی ما از Częstochowa و خزانه صومعه رو از انرژی پشیمانی و ناامیدی که عرشههای بیاندازه اون از ابتدا در اونجا انباشته شده بودن رو پاک و آزاد کنه. این مکان که برای لهستان بسیار مهم است، ضمیر ناخودآگاهش است که خاطره رویدادهای دردناک و آسیب زا در اون انباشته شده. صدها ساله که حجم عظیمی از غم و اندوه، مشکلات، بیماریها و مصیبتها در اونجا انباشته شده و با درخواست شفاعت الهی به اونجا رفتن.
گروه تلویزیونی، ایشون رو در این سفر زیارتی فوقالعاده همراهی کردن. در طول اقامت او در لهستان، تلویزیون مصاحبهش رو نشان داد. مورنا ادعا کرد که اکنون که ناخودآگاه لهستان از سنگینترین چمدانها پاک شده است، هم لهستان و هم اروپا بالاخره میتونن آزادی رو به دست اوردن. او فروپاشی نظام سیاسی استخوان بندی شده در اروپا رو پیشبینی کرد.
مورنا در 14 تا 15 اکتبر به تدریس هواپونوپونو در ورشو پرداخت و پس از اون به چستوخوا رفت. چهار هفته بعد، در 9 نوامبر 1989،دیوار برلین سقوط کرد.
مورنا سیمئونا، بانویی با زندگی پرماجرا به دیدار معبود شتافت
این بانوی معجزهها توی اقدامی عجیب و غافلگیرکننده، ناگهان اعلام کرد که رسالت خودش رو توی این دنیا به پایان رسونده و دیگه نیازی به ادامه زندگی نیست!
او که در طول عمر خود با فروتنی و سادگی زندگی کرده بود، بدون هیچ هیاهو و تشریفاتی، به بستر خواب رفت و برای همیشه چشمان خودش رو روی این دنیای پر هیاهو بست.
مرگ مورنا، که به مانند زندگیاش ساده و بیآلایش بود، غم و اندوه بسیاری رو میان اطرافیانش جا گذاشت.
برای عمیقتر شدن توی این موضوع
دوره هواپونوپونو سطح پایه:
ماه اول از دورهٔ سیستم رشد شخصی پاشو (آموزش هواپونوپونو پایه) ۵۰ جلسه و حدود ۳۰ ساعت اموزش در مورد هواپونوپونو و نحوهٔ استفاده از اون در شرایط مختلف و تمام جهان بینیهای اون رو توضیح دادم. این دوره یکی از بینظیرترین دورههای خودشناسی، خودآگاهی و پاکسازی درون هست. قیمت این دوره به نسبت مطالب ارزشمندی که ارائه کردم، بسیار اندک هست و مانند یک هدیه از طرف من به شماست.
ماه اول از سیستم رشد شخصی پاشو
دوره هواپونوپونو پیشرفته:
توی این کارگاه آنلاین که توی گروه تلگرامی برگزار میشه، نیایشهای 14 مرحلهای و پیشرفته خانم سیمیونا کار میشه که برای عزیزانی هست که توی هواپونوپونو حرفه ای هستند:
کارگاه آنلاین هواپونوپونو پیشرفته
زنده باد خانم مورنا
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
متاسفم،لطفا منراببخش،سپاس گذارم ،دوستت دارم
بسیار عالی و تاًًثیرگزار 👏👌
بسیارعالی ممنون
چقدر تاثیر گذار
سپاس
عالی بود و آموزنده 👏👏😍
روحش شاد
واقعا چه زندگی ارزشمند و هدفمندی رو به سرانجام رسوند این بانوی برگزیده
عشق همیشه جاریست❤️🌹
واقعا چه زندگی ارزشمند و هدفمندی رو به سرانجام رسوند این بانوی برگزیده
الهي كه همه ما بتونيم رسالت زندگيمون رو بدرستي كشف كنيم و نامي نيك از خودمون باقي بگذاريم. الهي آمين🙏🏻
چقدر زيبا. واقعا رسالت يك فرد در زندگيش ميتونه نجات بخش زندگي خيلي هاي ديگه باشه. ممنون خانم مورنا سيميونا و ممنون اقاي رحماني كه رسالت شما هم آگاهي دادن به ماست. سپاسگزارم
خدای من
ممنونم ازت خانم مورنا زندگی منو نجات دادی
روحت در آرامش
خدا به زندگیت برکت بده جناب رحمانی
این بانو چه زندگیه زیبایی داشتن🌸
عالی و اموزنده بود.
سپاس