شمس تبریزی تو این قاعده یه حرفِ انقلابی میزنه: «برای تغییر کردن، هیچ وقت دیر نیست! مهم نیست چند سالته، چه شکلی زندگی کردی یا چه اشتباهاتی داشتی. حتی اگه امروزت دقیقاً مثل دیروز باشه، باید به خودت بتونی! چون زندگی یعنی هر لحظه نو شدن…».
خب این یعنی چی؟ یعنی ما حق داریم هر روز یه نسخه جدید از خودمون باشیم. شمس میگه اگه بخوای به زندگیِ تازه برسی، اول باید «پیش از مرگ بمیری»! یعنی عادتهای قدیمی، ترسها و باورهای محدودکننده رو بذاری کنار و از نو متولد بشی.
سن و سال برای تغییر کردن معنا نداره!
شمس تو این قاعده تاکید میکنه که زمانِ تغییر، همیشه «الآن»ه. فرقی نداره پنجاه سالت باشه یا هجده. حتی اگه سالها تو یه مسیرِ تکراری قدم زده باشی، باز هم میتونی برگردی و مسیرتو عوض کنی. مثلاً یه نفر رو تصور کنین که پنجاه سالشه و همیشه آرزوی نقاش شدن داشته، اما فکر میکرده دیگه دیر شده. شمس میگه همین امروز میتونه قلممو برداره و شروع کنه!
یا مثلاً کسی که سالها با نفرت از خودش زندگی کرده، میتونه یه روز صبح تصمیم بگیره خودش رو دوست داشته باشه. اینجوری، اون روزِ ساده، روزِ «تولد دوباره»ش میشه!
تکرارِ روزمرگی، بزرگترین دشمنِ نو شدنه!
شمس هشدار میده: اگه امروزت مثل دیروز باشه، باید نگران بشی! چون زندگی یعنی حرکت، رشد و کشفِ ناشناختهها. تکرارِ عادتها مثل این میمونه که تو یه حلقهی بیپایان گیر کرده باشی. مثلاً فرض کنین هر روز سرِ ساعت مشخص بیدار میشین، همون مسیرِ همیشگی رو میرین، همون کارها رو انجام میدین و هیچ چیزِ جدیدی تجربه نمیکنین. شمس میگه اینجوری زندگی کردن، یعنی مردنِ آرومِ آروم…
پس چکار کنیم؟ شمس راهکار میده: «تو هر نفسی، یه فرصتِ نو شدنه». یعنی حتی تو کوچیکترین لحظهها هم میشه تغییر کرد. مثلاً امروز میتونی یه غذای جدید بپزی، یه جملهی مثبت به خودت بگی یا حتی یه مسیرِ جدید تو خیابون رو امتحان کنی.
رازِ «مردن پیش از مرگ» چیه؟
شمس میگه برای رسیدن به زندگیِ نو، باید اول «بمیری»! منظورش اینه که باید خودِ قدیمیت رو رها کنی تا خودِ جدیدت متولد بشه. مثلاً کسی که سالها از تنهایی ترسیده، باید «ترسش» رو بمیرونه تا شجاعتِ برقراری ارتباط تو وجودش زنده بشه.
مثلاً یه دانشجو رو فرض کنین که همیشه از سخنرانی تو جمع میترسیده. اگه یه روز تصمیم بگیره با وجودِ ترسش، جلوی کلاس صحبت کنه، در واقع اون «ترسِ قدیمی» رو میکُشه و «اعتمادبهنفسِ جدید» رو به دنیا میاره.
چطور هر روزمون رو نو کنیم؟
شمس یه راهکارِ ساده داره: «همین امروز شروع کن!». مهم نیست تغییرات کوچیک باشن یا بزرگ. مثلاً میتونی:
- یه عادتِ بد رو ترک کنی (مثل قطع کردنِ شبکههای اجتماعی قبل خواب).
- یه مهارتِ جدید یاد بگیری (مثل آشپزی یا زبان خارجی).
- از کسی که ناراحتش کردی معذرتخواهی کنی.
- به خودت قول بدی هر روز یه کارِ مهربانانه انجام بدی.
مهم اینه که منتظرِ فردا یا شرایطِ ایدهآل نباشی. شمس میگه: «زندگیِ نو، مالِ آدماییه که جرئت میکنن امروز رو از نو بسازن».
حرف آخر: زندگی مثلِ فصلهاست، همیشه جا برای بهارِ تازه هست!
قاعدهی سی و هشتم شمس تبریزی بهمون یادآوری میکنه که ما اسیرِ گذشته نیستیم. هر لحظه فرصتیه برای شروعِ دوباره، حتی اگه هزار بار زمین خورده باشیم. پس دفعهی بعد که فکر کردی «دیگه دیر شده»، یاد این جملهی شمس بیفت:
«مرگِ تو همون لحظهایه که فکر میکنی دیگه نمیتونی تغییر کنی… پس زنده باش و هر روز از نو متولد شو!»
سوالی برای فکر کردن:
به نظر شما سختترین بخشِ «تغییر کردن» چیه؟ چه قدمِ کوچیکی میتونید همین امروز برای نو شدن بردارید؟
شرح دیگر قواعد شمس تبریزی:
به نظر شما سختترین بخشِ «تغییر کردن» چیه؟ چه قدمِ کوچیکی میتونید همین امروز برای نو شدن بردارید؟
به نظرم قدم اول سخت ترین قسمته
عالی بود