شرح قانون توانگری از کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین

در این پست وبلاگ می‌خوام در مورد موضوعی صحبت کنم که در جلسۀ دوم از دورۀ چهار اثر از فلورانس اسکاول شین صحبت کردم.

قانون توانگری

 به کلام دقت کنید. مثلاً در مورد قرائت قرآن یا نماز واژۀ خواندن رو داریم.‌ نماز می‌خوانیم، قرآن می‌خوانیم.

خواندن همان کلام هست که در معنویت بسیار این موضوع بسیار حائز اهمیت هست.

به همین دلیل یکی از مهم‌ترین ابزارهای معنویت کلام هست.

واژه‌ها و اندیشه‌ها، دارای امواج بی‌نهایت نیرومند هستند. همواره به تن و چهارچوب امور آدمی شکل می‌بخشند.

 این جمله بی‌نظیر و فوق‌العاده ست. واژه‌ها و اندیشه‌ها، دو بخش کلی هستن که در بحث تحلیل ذهنی وجود دارن. ما فکر می‌کنیم یا صحبت می‌کنیم.

فرکانس و ارتعاشی که توسط کلام و فکرمون ارسال می‌شه، همیشه به تن و چهارچوب امور آدمی شکل می‌ده.

 زندگی روزمره ما یعنی همون امور ما. در طول روز یکسری اتفاقات برای ما می‌افته و یا با عده‌ای روبرو می‌شیم. به طور کلی در زندگی‌مون اتفاقات زیادی رخ می‌ده که همون امور آدمی رو شامل می‌شه.

یعنی اتفاقاتی که در طول روز رخ می‌ده به خاطر اندیشه‌هایی ست که در طول روز انجام می‌دیم و یا حرف‌هایی ست که بیان می‌کنیم. در ابتدا اومده که امواج، بی‌نهایت نیرومند هستند؛ یعنی اول شکل ندارن و فقط انرژی هستن که در فضای کائنات توسط فکر ما یا کلام ما پخش می‌شه. ولی بعد تبدیل به شکل می‌شن. در ابعاد بالاتر انرژی هستن و در بعد سوم انرژی‌ها تبدیل به شکل می‌شن، دقیقاً همین اتفاقات روزمرۀ زندگی ماست.

 در ادامه

زنی آشفته و پریشان به نزد من آمد و گفت که قرار است پانزدهم ماه برای مبلغ ۳ هزار دلار تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد و هیچ راهی برای تهیۀ پول به نظرش نمی‌رسید و سخت ناامید بود. به او گفتم که خداوند روزی رسان و خزانۀ غیبی است. برای هر تقاضایی عرضه‌ای هست.

کاری که فلورانس اسکاول شین به زیبایی انجام می‌ده اینه که در دیگران باورسازی می‌کننه. در جایگاهی بوده که همه حرف‌هاش را قبول می‌کردن و او هم از جایگاه و قدرت کلامش برای باورسازی استفاده می‌کرد.

در این جمله که خداوند روزی رسان و خزانه غیب است، با تکرار این جمله ما هم می‌تونیم به این باور برسیم تا در زندگی‌مون متجلی بشه. به جای جملۀ خداوند روزی رسان و خزانه غیب من است و برای هر تقاضای من عرضه‌ای است

می‌تونین بگید که

خداوند روزی رسان و بانک غیبی من است و درخواستم را اجابت می‌کنه.

در ادامه

پس کلام را به زبان آوردم و خداوند را شکر کردم که این زن در وقت مقرر و از راهی درست این ۳ هزار دلار را دریافت خواهد کرد. به او گفتم که باید ایمان کامل داشته باشد و ایمان کامل خود را در عمل نشان دهد.

مفهوم این جمله، همون ایمان فعاله. عبارات تأکیدی را با باور و ایمان تکرار کنید و در عمل رفتارهایی رو انجام بدین که تایید کنندۀ اون عبارات تأکید ی ست. به این کار، ایمان فعال می‌گن.

فرض کنید که می‌خواهید یک ماشین بخرید. کاری که باید انجام بدید اینه که یک جا سوئیچی برای ماشینتون بخری.

فعلاً ماشینی ندارید، اما اینجور تصور می‌کنید که می‌خواهید ماشین بخرید بنابراین براش یک جا سوئیچی می‌خرید. در کنارش عبارات تأکید ی هم تکرار می‌کنید.

در ادامه

پانزدهم ماه آمد اما هنوز از پول خبری نبود‌. زن در تماس تلفنی از من پرسید که چه باید انجام بدهد. گفتم امروز شنبه است و آنها نمی‌توانند امروز تو را تحت پیگرد قانونی قرار بدهند. تنها وظیفۀ تو این است که مانند یک ثروتمند عمل کنی. ایمان فعال

در پناه این رفتار، ایمان کامل خود را برای اینکه تا دوشنبه این پول را خواهی گرفت انجام بده و از من خواست که با او ناهار بخورم تا بتواند شهامتش را حفظ کند. در رستوران به او پیوستم و گفتم که اکنون وقت صرفه‌جویی نیست. غذای گران سفارش بده و طوری رفتار کن که انگار پیشاپیش ۳ هزار دلار را گرفته‌ای. ایمان فعال.

صبح روز بعد دوباره به من تلفن کرد و از من خواست که تمام روز را با او باشم. گفتم نه تو در پناه خداوندی و خداوند هرگز دیر نمی‌کند.

این جمله یا عبارت تأکیدی بسیار قدرتمند هست که به این صورت هم می‌تونید تکرار کنید.

 من در پناه‌های خداوند هستم و خداوند همیشه به موقع می‌رسد.

عصر همان روز هیجان زده تلفن زد و گفت معجزه‌ای رخ داد. امروز صبح در اتاقم نشسته بودم که زنگ به صدا درآمد. به خدمتکارم گفتم کیست گفت پسر عمویت است. گفتم صدایش کن، میل دارم او را ببینم.

جملۀ میل دارم او را ببینم یعنی شهود.

چون احساس درونی اون خانم در اون لحظه، درگیر فکری بوده که قرضش رو چگونه پرداخت کنه. میل قلبی یا احساسی که داشت باعث شد تا پسر عموش رو ملاقات کنه. پس گفت که میل دارم که او را ببینم. بعد از ملاقات پسر عمویش از من پرسید: اوضاع مالی‌ت چگونه است؟ گفتم به ۳ هزار دلار پول نیاز دارم. پسر عمویم گفت نگران نباش.

اول ماه ۳ هزار دلار رو به تو می‌دهم. به من گفت گی‌دانم چه کار کنم؟ چون پول را برای فردا نیاز دارم. به او گفتم که به شفاعت یعنی قدرت کلام و تکرار عبارات تأکیدی ادامه می‌دهم. گفتم که جان جانان هرگز دیر نمی‌کند. خدا را شکر که این زن را دارم. از طرق غیبی این پول را ستانده‌ام و به موقع هم در عرصه عینی خواهم گرفت.

 فردای آن روز پسر عموش زنگ زد و ۳ هزار دلار را بهش داد.

اسکاول شین، با گفتن این داستان‌ها باعث می‌شه تا ایمان فعال در ما تقویت بشه. تمام این داستان‌ها و اتفاقات زندگی، فلورانس اسکاول شین هست. باعث می‌شه تا با این تجربیات، ایمانمون قوی‌تر بشه. یکی از تاکتیک‌های زیبای خانم اسکاول شین اینه که می‌گه اگر کسی موفقیت بطلبه اما اوضاع را برای شکست فراهم کنه، به وضعی دچار می‌شه که بهش فکر می‌کرده.

مردی به نزدم آمد تا برایش شفاعت کنم که قرضش را بپردازد؛ اما پی بردم که او نقشه می‌کشد که اگه نتواند قرض خود را بدهد، چه پاسخی بده. در نتیجه کلام مرا خنثی می‌کنه. در حالی که او باید خود را در حال پرداخت قرض می‌دید.

این جملات یعنی ممکنه که عبارات تأکیدی رو تکرار کنه اما اگر از طرفی مدام به این فکر کنه که نتونه قرضش رو پرداخت کنه، چه کاری باید انجام بده. به این معنی ست که افکار منفی ما، خاصیت‌های عبارت تأکیدی و قدرت پاکسازی را خنثی می‌کنه.

در کتاب مقدس آمده

 سه پادشاه در بیابانی بدون جرئه‌ای آب برای اسب‌ها و افرادشان گرفتار شده بودند. با الیاس نبی، مشورت کردند و او این پیام حیرت انگیز را به آنان داد. خداوند می‌فرماید: با اینکه اثری از باد و باران نیست. این دره را از گودال‌ها پر کنید. ایمان فعال

یعنی، درسته که باد و باران نیست؛ اما این دره را از گودال پر کنید تا هر وقت که باران بارید گودال‌ها پر از آب بشه. ایمان فعال.

 در زمانی که انسان کوچک‌ترین نشانه‌ای از آنچه که برای او طلبیده است، نمی‌بیند. باید برای آن تدارک ببیند.

 در همان سالی که نیویورک گرفتار کمبود شدید خانه و مسکن بود. زنی باید خانه پیدا می‌کرد. دوستانش به او گفتند که محال است و چقدر حیف است که مجبور می‌شوی، اثاث منزلت را در یک انبار بگذاری و در هتل زندگی کنی؛ اما آن زن می‌گفت لازم نیست که به حال من دلسوزی کنید. من خانه دلخواهم را پیدا می‌کنم. مدام تکرار می‌کرد جان لایتناهی را برای آن خانه‌ای که برایم می‌خواهی بگشا. عبارت تأکیدی

که به این صورت هم می‌تونید بگید خداوندا، برای داشتن یک خانه عالی راه رو برای من باز کن. (در جلسۀ دوم از دورۀ چهار اثر از فلورانس اسکاول در مورد عبارات تأکیدی که به زبان و فرهنگ ما نزدیک باشه به طور کامل توضیح دادم.)

یعنی در حال انجام شدن هست. تمام عبارات تأکیدی باید به زبان حال و در زمان انجام شدن اون کار، نوشته بشه.

 آن زن یقین داشت که برای هر تقاضایی عرضه‌ای وجود دارد و چون در عرصۀ معنویت کار می‌کرد، شرط نمی‌ذاشت. چون می‌دانست که آن کسی که با خداوند هست در موضع قدرت قرار دارد.

 شرط و شروط نذاشتن بسیار مسئله مهمی ست.‌خیلی اوقات ما می‌گیم که فلان خواسته رو می‌خوایم با این ویژگی‌ها. حتماً از این راه بهم برسه. این اتفاقات رخ بده تا من بتونم به خواستم برسم.

هر کسی که قانون معنویت رو بدونه، شرط نمی‌ذاره. می‌گه خدایا ممنونم که خانۀ عالی دارم. همین.

 دیگه شرط نمی‌ذاره که حتماً باید از این راه و روش و توسط این شخص و در این مدت زمان اتفاق بیفته. تقاضا می‌کنه و راه رسیدن به اون رو رها می‌کنه تا خداوند انجام بده.

در ادامه

آن زن به فکر افتاد که چند پتوی نو بخرد. همین که ذهن استدلالی گفت پتوها را نخر شاید خانه‌ای پیدا نشود و این پتوها روی دستت بمانو. فوری به خود تشر زد که من با خریدن این پتوها گودال‌هایم را حفر می‌کنم. به این طریق برای خانه خود تدارک دید و چنان رفتار می‌کرد که انگار صاحب خانه است. به گونه‌ای معجزه آسا خانه پیدا کرد. با وجود ۲۰۰ متقاضی آپارتمان به او داده شد. پتوها که نماینده ایمان فعال بودند کار خود را کردند.

 ذهن استدلالی یا گفتگوهای ذهنی یا داده‌ها، فقط منفی می‌گن و ما رو می‌ترسونن. ذهن و عقل بد نیست، فقط یک ابزاری ست که اختیارش باید در دست ما باشه؛ اما متاسفانه اختیار ما در دست ذهن هست و مدام با ناامید کردن و ترسوندن ما را از اهدافمون دور می‌کنه. ما در قوانین معنوی زندگی می‌کنیم.

قوانین معنوی رو برای زندگی کردن به کار می‌بریم.‌ در قوانین معنوی، استدلال و عقل و منطق جایگاهی نداره و فقط باید به خداوند ایمان و اعتماد داشته باشیم.

اندیشه‌های منفی آکنده از تردیدها و ترس‌ها در ذهن نیمه هوشیار پر می‌شه. آن‌ها اگر بیگانگان هستند که باید تارومار شوند. اکنون متوجه می‌شویم که چرا قبل از سحرگاه هوا تاریک است.

موضوع تردید و ترس‌ها موضوعی ست که همۀ ما را درگیر خودش کرده. ما خواسته‌هایی داریم که با توجه به آگاهی‌هامون، تلاش می‌کنیم تا به خواسته‌هامون برسیم.

شیوۀ این کتاب عبارات تأکیدی و تکرار اوناست.

اغلب پیش از موفقیت‌های بزرگ ریشه‌های عذاب دهنده، می‌آیند. هرگاه جمله‌ای از حقیقت معنوی بالایی را تکرار کنید اعتقادات ذهن نیمه هوشیار را به مبارزه می‌طلبید. از این رو خطاها عیان می‌شود تا به دور افکنده شود.

مفهوم این جمله، همون برون‌ریزی ست. عبارات تأکیدی برای اینکه، باور رو در ذهن ما نهادینه می‌کنن، باعث برونریزی می‌شن.

 در دورۀ پیدایش کاملاً توضیح دادم و همچنین در دوره گذر از نگهبانان دروازه، مبحث برون‌ریزی رو کاملاً شرح و بیان کردم. هم در روش پاک‌سازی برونریزی وجود داره و هم هنگامی که عبارات تأکیدی رو تکرار می‌کنیم. چون باعث می‌شه تا باوری پاک بشه و یک باور جدید جایگزین بشه.

در این جلسه یعنی جلسۀ دوم از دورۀ چهار اثر از فلورانس اسکاول کاملاً توضیح دادم که ما یک جمله‌ای رو سرشار از حقیقت معنوی و آگاهی تکرار می‌کنیم یعنی همون عبارات تأکید ی. درست هست حقایق معنوی را به خودمون یادآوری می‌کنیم. در نتیجه باعث می‌شه تا شیطان درون یا داده‌های درونی خودمون رو به مبارزه دعوت کنیم.

 در انتهای جمله می‌گه

 خطا عیان می‌گردد و به دور ریخته می‌شود.

 یعنی باید خطاها آشکار بشه، بالا بیاد یا فعال بشه یعنی برون‌ریزی رخ بده تا ما بتونیم پاک‌سازی کنیم.

 بدون برون‌ریزی ما نمی‌تونیم چیزی رو حل کنیم. وقتی که برون‌ریزی اتفاق می‌افته ما باید چه کاری انجام بدیم؟

 در ادامه

 در این هنگام هست که باید مدام عبارات تأکیدی که سرشار از حقیقت هست را تکرار کنی و شاد باشی که پیشاپیش خواستۀ خود را گرفته‌ای. پیش از آنکه بخواهند به آنها پاسخ خواهد داد. پس هر موهبت عالی پیشاپیش در انتظار انسان هست.

 این کتاب بر اساس قوانین معنویت نوشته شده و جملاتی که در کتاب اومده همگی سرشار از حقیقت هستن.

 وقتی که برون‌ریزی رخ می‌ده عبارت تأکیدی رو تکرار کنید و ادامه بدید. انسان می‌تونه به هر چیزی که می‌خواد دست پیدا کنه. در صورتی که خودش رو در حال گرفتن اون خواسته، ببینه. یعنی تصویر ذهنی داشته باشه که به خواسته‌اش می‌رسه و هر چیزی رو که می‌خواد رو به دست میاره. برای اینکه به نقطۀ صفر برسیم باید از عبارات تأکیدی شروع کنیم.

وقتی که یک عبارت تأکیدی مثل من یک خانه عالی دارم رو تکرار می‌کنیم. کم‌کم باعث می‌شه تا یک تصویر ذهنی در ما ایجاد بشه. با تکرار مداوم، خودمون رو در اون وضعیت و شرایط می‌بینیم که مثلاً داریم خانه‌ای که خریدیم رو تحویل می‌گیریم. همیشه برای هر خواسته‌ای باید به این مرحله برسیم.

در ادامه

 به قوم یهود گفته بودند که تمامی زمینی که می‌بینید، می‌توانید دارا شوید.‌ این حقیقت در مورد تمام افراد صادق است. هر انسانی، صاحب آن سرزمینی است که با چشم رویا و یا دیده خیال می‌بیند. هر کار و توفیق بزرگ با چشم برنداشتن به آن موضوع یا آن تصویر به وقوع می‌رسد.

مفهوم این جمله یعنی همون تکرار عبارت تأکیدی یا تکرار احساسی ست که داریم.

درست پیش از آنکه به دست بیاریم، دلسردی و شکست ظاهری از راه می‌رسد.

این جمله یک کد بزرگی داره؛ یعنی شکست ظاهری که همان برون‌ریزی هست. همیشه باعث می‌شه تا ما ناامید و دلسرد بشیم و یا به هر دلیلی ادامه ندیم.

هنگامی که قوم یهود به عرض موعود رسیدند می‌ترسیدند که به آن وارد شوند. گفتند که زمین پر از غول‌هایی است که انسان در برابر آنها مثل ملخ هستند.

 یعنی انسان‌ها خودشون رو کوچکتر می‌دیدن. مثل ملخ در برابر انسان خودشون رو در برابر اونا می‌دیدن. این تقریباً تجربه همۀ آدم‌هاست که همون برون‌ریزیه ست. وقتی برون‌ریزی اتفاق می‌افته، خودمون رو در برابر مشکلات کوچیک می‌بینیم و فکر می‌کنیم که مشکلات از ما بسیار بزرگتر هستند به خاطر همین نمی‌تونیم مشکل رو رها کنیم.

انسان آگاه از قانون معنویت در برابر هر امور ناراحت نمی‌شه.

یعنی انسانی که آگاهه، می‌دونه که برون‌ریزی داره. زمانی که همچنان در اسارت هست شادی می‌کنه. یعنی شکر به جا میاره که به مراد رسیده و حاجتش رو پیشاپیش گرفته.

عیسی مسیح به شاگردانش گفت: آیا نمی‌دانید که چهار ماه دیگر، مراسم درو است. اینک به شما می‌گویم که نگاه کنید و مزرعه‌ها را ببینید که هم اکنون برای درو سفید شده‌اند. عیسی مسیح، قوانین معنویت رو به شاگردانش آموزش می‌داد.

فلورانس اسکاول شین می‌گه: بینش روشن عیسی، در دنیای ماده نفوذ می‌کرد؛ یعنی وقتی که ما یک آگاهی وسیعی داشته باشیم، می‌تونیم در دنیای ماده نفوذ کنیم.

عالم چهار بعدی، روشن و واضح می‌شه.

 عالم چهار بعدی چیست؟

 شاید منظور اسکاول شین از عالم چهار بعدی، بعد مکان که شامل طول عرض و ارتفاع است و بعد چهارم که زمان هست، باشه.

در ادامه

ولی عالم چهار بعدی را به روشنی می‌دید.

یعنی بر تمام این موارد آگاه و مسلط بود و از دیدگاه انسان‌ها، به مشکلات نگاه نمی‌کرد. بلکه از مقام بالا نگاه می‌کرد و نگاهی وسیع‌تر به همه جوانب داشت.

پس انسان همواره باید به نهایت صفر خود برسد و چنین بطلبد که آنچه پیشاپیش ستانده، در صحنه در می‌آید. خواه سلامتی کامل، خواه محبت، خواه محبت، خواه نعمت خواه خانه، خواه دوستان، خواه بیان کامل نفس که در واقع همون تکامل، هست. غایت سفر یعنی به طول مسیر کاری نداشته باشید و به هدف و آخرین نقطه فکر کنید. من یک خانه عالی دارم. به این موضوع که چجوری و از چه راهی می‌خواهید، خانه بخرید کاری نداشته باشید.

در اینجا کدی برای ما باز می‌شه.

ما خواسته‌ای که داریم رو جوری می‌گیم که انگار خواسته‌مون از ما دوره و در جای دیگه‌ای هست. در صورتی که خواسته در فضای انرژی، معنوی و کوانتومی هست. فقط باید آشکار بشه. یعنی منِ انسان، خواسته رو برای خودم آشکار می‌کنم و به سراغ خواستم نمی‌رم. چون همین الان خواسته من، پیش من هست و من فقط باید آشکارش کنم.

مردی پیش من آمد و از من خواست که شفاعتش کنم و چاره‌ای نداشت جز اینکه تا تاریخ معین برای شروع کارش ۵۰ هزار دلار به دست بیاورد. هنگامی که ناامیدانه به نزد من آمد محدودیت زمانی‌اش تمام شده بود. نه شریکی پیدا کرده بود که بتواند از سرمایه‌گذاری او استفاده کند و نه بانک تقاضای وام او را پذیرفته بود.

 گفتم به گمانم در بانک عصبانی شدی و از این رو اقتدار خود را از دست دادی. چون اگه بتوانی خودت را مهار کنی آنگاه خواهی توانست، عنان هر وضعیتی را در کف اختیار بگیری و افزودم که به بانک بازگرد. من هم شفاعت می‌کنم و شفاعتم را بر زبان آوردم که این کلام بود.

تو در محبت با جان یکایک انسان‌هایی که در این بانک هستند در ارتباط یگانه‌ای. پس باشد تا سیمای الهی از این وضعیت چهره بنماید.

معنی این عبارت تأکیدی، همون وحدت وجود هست. همه انسان‌ها و اشیا، ما هستیم. ما به خودمون نگاه می‌کنیم. در این عبارت تأکیدی هم این مفاهیم بیان شده که در واقع تمام انسان‌ها و موجودات هم خود من هستند. من بهترین‌ها رو برای خودم انجام می‌دم. چون من برای خودم بهترین کار رو می‌خوام و دیگران هم آینه من هستند یعنی دیگران هم من هستند. پس دیگران هم برای من خوب می‌خواهند. وحدت وجود.

آن مرد گفت خانم شما در مورد امر محال صحبت می‌کنید. فردا شنبه است بانک ساعت ۱۲ تعطیل می‌شود و قطار هم زودتر از ساعت ۱۰ به آنجا نمی‌رسد و فردا هم آخرین مهلت من است. آن‌ها هم در هر صورت به من وام نمی‌دهند. چون که خیلی از من دلگیر شده‌اند. به او گفتم خداوند به زمان احتیاج ندارد هرگز دیر نمی‌کند. خدا فراتر از زمان است و برای کسانی که با خداوند هستند، همه چیز میسر است.

در این جمله یک عبارت تأکیدی وجود داره که در واقع باورسازی می‌کنه. شما هم می‌تونید از این جملات استفاده کنید و می‌تونید به این صورت بگید که: خداوند به زمان نیاز ندارد و همیشه به موقع می‌رسد. من همیشه با خداوند هستم و برای خداوند همه چیز میسر هست.

 این عبارت تأکیدی بسیار قدرتمنده.

من به او گفتم که کوچک‌ترین اطلاعاتی از این کار شما ندارم اما از کار خداوند مطلع هستم.

بعد از چند روز نامه‌ای نوشت که حق با شماست. پولی را که لازم داشتم به دست آوردم و دیگه در مورد حقیقت آنچه که گفتید، شک نخواهم کرد.

 چند هفته بعد او را دیدم، پرسیدم که کارت چه شد؟

گفت قطار دیر کرد و یک ربع به ۱۲ رسیدم. آهسته وارد بانک شدم و گفتم برای درخواست وام آمدم. آنها هم وام مرا دادند. جان لایتناهی دیر نکرد.

نکتۀ مهم

 در این مورد مرد به تنهایی نمی‌توانست به خواسته خود برسد و نیاز به کمک داشت تا منصرف نشه. این کاری ست که انسان‌ها می‌تونن در حق دیگران انجام بدن. ما به دوست، معلم و استاد نیاز داریم تا مدام به ما تأکید کنه که ادامه بدید.

توضیحاتی در مورد دوره

این دوره فقط خوانش کتاب صوتی نیست بلکه در هر فصل و بند و خطش و همچنین در کلمه به کلمۀ این کتاب، راز و رمزهای بسیار از معنویت و خودآگاهی نهفته‌ست که در رابطه با همۀ اونا دقایقی به توضیحات و شرح بسیار دلنشین، ساده و قابل درک پرداختیم. در این کتاب قوانین معنویت و شیوۀ استفاده از این قوانین رو توضیح دادم. قوانینی که جهان هستی توسط یک نویسنده، به واسطۀ کلمات به ما می‌رسونه. در این دوره شرح تمامی عبارات و مفاهیم رو ایرانیزه کردم و مطابق با فرهنگ کشورمون، به بیان کاملاً ساده و قابل درک توضیح دادم.

برای تهیۀ این دوره اینجا رو کلیک کنید

خوانش و شرح شهودی کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین