ایا واقعیت زندگی ما حقیقت کل جهان هست؟

در این پست وبلاگ به این سؤال مهم و کاربردی که سؤال بسیاری از شما عزیزان هست پاسخ می‌دیم. ایا واقعیت زندگی ما حقیقت کل چهان هستی هست؟ موضوع مهم اینه که ایا واقعیت زندگی ما و اصلاً اتفاقات و شرایط زندگی ما چیزی هست که در جهان وجود داره و کل جهان هستی، شبیه زندگی ماست؟

یعنی الگوی روابط کل جهان، همون الگوی روابط زندگی منه؟

وضع مالی کل آدم‌های این جهان، شبیه وضعیت مالی منه؟

شرایط کسب و کار، روحیه و عزت نفس و… همون‌جوری هست که زندگی منه؟

پاسخ معلومه که نیست

ما در جهانی با قوانینی یکسان برای همه زندگی می‌کنیم؛ اما با اتفاقات و شرایط زندگی کاملاً متفاوتی زندگی می‌کنیم. وضع زندگی ما و شرایط زندگی ما هرگونه باشه، مختص خود ماست. اعتقاد ما، باورهای ما و زندگی ما هرچه باشه. مختص ماست

(البته چیزهایی زیادی مشترک داریم که در ناخودآگاه جمعی ماست و طبق فرهنگ و کشور ما یکسانه اما صحبت سر زندگی شخصی ماست).

جهان هستی، انسان، قوانین حاکم بر جهان و واقعیت زندگی

چرا در جهانی با قوانینی یکسان، زندگی‌های مختلفی داریم؟

در این جهان قوانینی حاکم هست. مثل قانون جاذبه. کاری که این قانون می‌کنه اینه که باعث می‌شه ما روی زمین ثابت باشیم و بتونیم راحت راه بریم و معلق نباشیم و همه‌چیز در این کره خاکی ثابت باشه و در هوا معلق نباشه.

یا مثل قانون الکتریسیته

که باعث می‌شه با زدن دوشاخه یک وسیله برقی به پریز کار کنه و ما استفاده کنیم یا کلیدی رو بزنیم و لامپی رو روشن کنیم

 همانند این دو قانون

قانون ارتعاش‌ها و باورها بر زندگی ما انسان‌ها حاکم است. کاری که این قانون می‌کنه این است که نوع تفکر ما به این جهان رو به شکل فیزیکی تبدیل می‌کنه.

 کمی موضوع رو بازتر کنیم. ما انسان‌ها دو ابزار مهم داریم که به وسیلۀ اون، زندگی‌مون رو خلق می‌کنیم. احساس و تفکر

فکری ایجاد می‌شه که می‌تونه به شکل: کلام، دیدن، درک درونی، صحبت کسی با ما، فکرهای درون ذهن ما و… باشه.

این فکر که ادامه پیدا کنه، پس از آن احساسی تولید می‌شه و حاصل یک فکر که به احساس می‌رسد تبدیل به ارتعاش می‌شه. پس وقتی می‌گیم ارتعاش چیزی رو می‌دیم، منظور این است. این ارتعاش تکرار می‌شه،

یعنی فرآیند افکار و احساسات درباره یک موضوع خاص تکرار می‌شه و باوری رو تشکیل می‌ده. این باور، درون ناخودآگاه ما نهادینه می‌شه و حیات می‌گیره و زندگی ما رو می‌سازه. حالا زندگی ما و شرایط زندگی ما، حاصل شاید میلیون‌ها باوری باشه که در ناخودآگاه ماست.

تفکر و تأمل واقعیت زندگی، پله یک:

 کمی برامون مشخص‌تر شد که چرا در دنیایی با قوانین یکسان، زندگی‌ متفاوتی داریم. درست هست که قانون حاکم بر زندگی و زنده و حیات داشتن ما بسته به قانون ارتعاش و باور هست و این قانون برای همه یکسان عمل می‌کنه و؛ اما در حقیقت این قانون همانند آب است و ماییم که تعیین می‌کنیم در چه ظرفی اون رو بریزیم.

تفکر و تأمل پله دوم:

باور چه بود؟ یک ارتعاش که تکرار شده

ارتعاش چه بود؟ حاصل حداقل یک فکر به همراه حس

فکر چه بود؟ کلام، دیدن، درک درونی، صحبت کسی با ما و فکرهای درون ذهن ما و…

در زندگی ما مسیر شکل‌گیری تفکر و اعتقاد ما و شرایط آن قطعاً براساس قانون یکسان باور و ارتعاش هست؛ اما دیده‌ها و شنیده‌های ما و … یکسان نیستند.

تفکر و تأمل پله سوم:

مثال‌هایی برای درک بهتر: عزت نفس

شکل تربیت همۀ ما مختلف بوده و شرایط مثلاً عزت نفس کسی که در کودکی با او خوب برخورد شده و به او عزت و احترام و ارزش داده‌اند با کسی که او را در کودکی نادیده گرفته‌اند و توهین و برخورد‌های بد شده، به‌هیچ‌وجه یکسان نیست.

این دو نفر اگه درطول زندگی شان تغییر نکنند. اولی قطعا زندگی با احترام و عزت و برخورد خوب دیگران و حتی جهان با او خواهد داشت و دومی زندگی بدون احترام و سخت و شاید با تحقیر دیگران داشته باشه.

چون براساس قانون یکسان ارتعاش هرکدام تفکرات و احساساتی کاملاً متضاد هم داشتند و تفکر و احساس آن‌ها هرچه باشه زندگی فیزیکی آن‌ها هم همان‌گونه خواهد بود.

مثالی از شرایط مالی: در مثال پول چیزی که باعث می‌شه در زندگی ما پولی باشه یا نه. درآمدی باشه یا نه. به دست آوردن پول برای ما سخت یا آسان باشه و هر چیز دیگه‌ای به نوع تفکر ما درباره پول و ثروت بستگی داره.

به چگونگی شکل‌گیری تفکر ما درباره پول اگه کاری نداشته باشیم و خود پول رو بخواهیم تحلیل کنیم:

اگر ما فکر کنیم که به دست آوردن پول کار سختی باشه و مثلاً احساس ضعف داشته باشیم و به شکلی این فکر رو بپذیریم در نتیجه چون باور ما این بوده و باور هم زندگی ما را خلق می‌کنه. شرایط مالی ما و نوع درآمد ما و به دست آوردن ما به شکلی جلو می‌رود که سخت باشه.

اما می‌توان نسبت به پول هر باوری داشت و در نتیجه هرگونه که می‌خواهیم اون رو به دست بیاوریم. چون باور ما درباره پول مثل آب است که می‌تونیم در ظرف بریزیم و در نتیجه مسیر زندگی ما به سمتش هدایت بشه.

مثالی از رابطۀ عاطفی و عشق

شرایط رابطه رو برای دو نفر بررسی می‌کنیم. کسی که در زندگی با ارتباط عاشقانه و خوب پدر و مادر رشد کرده و شاهد بوده (دیده) و عشق و محبت بهش شده و حسش کرده و کلمات خوب رو از زبان پدرو مادرش به هم (شنیده). خود به خود ارتعاش این‌ رو می‌ده که رابطه خوب و عشق وجود داره. چون باور کرده در زندگی خودش هم رابطه‌ای عالی و عشق رو تجربه می‌کنه.

و کسی که پدر و مادرش رابطه عاشقانه خوبی نداشتند و مثلاً طلاق عاطفی گرفته‌اند و رابطه خوبی باهم ندارند و آن عشق و محبت رو نه دریافت کرده نه دیده و نه شنیده چون این رو باور کرده در زندگی خودش رابطه عاطفی خوبی رو تجربه نمی‌کنه و باور داره که رابطه خوب و عشقی وجود نداره.

درباره اعتقادات ما، شغل ما و کار ما، نوع ارتباطات و شخصیت و عادات ما و هر موضوع دیگه‌ای هم به همین صورته و همین فرآیند رو تکرار می‌کنه.

تفکر و تأمل برای واقعیت زندگی، پله چهارم

راز ابعاد و مدار:

بُعد و مدار رو همانند یک اتاقی یا یک شهر در نظر بگیرید. اتاقی از یک خانه و شهری از یک کشور. در این اتاق تنها چیزی که می‌شه دید، رنگ قرمز دیوارهاست و چیزی غیر از آن نیست. اگه از شخصی که در این اتاق هست جزئیات این اتاق رو بپرسید پاسخ آن این است:

اتاقی با دیوارهای قرمز و ۴ وجه که یک درب داره فقط همین. این یک اتاق از یک خانه ۱۰ اتاقه است و این خانه غیرازاین ۱۰ اتاق کلی جزئیات دیگه مثل آشپزخانه و حیاط و لوازم دیگه داره.

یا در مثال دوم اگه شهر رو شهر شیراز در نظر بگیریم همه آدم‌های این شهر لهجه شیرازی دارند و اگه از کسی بپرسیم لهجه شما چیست می‌گه شیرازی. این یک شهر از ۳۰ ۴۰ شهر کشور ایران است که هرکدام از شهرها گویش و لهجه خاص خود رو دارند. اگر کشور ایران و آن خانه بزرگ رو کل جهان در نظر بگیریم.

مدار و بُعد می‌شه شهر شیراز یا همان اتاق قرمز رنگ که فقط در آن همه شیرازی صحبت می‌کنن و اتاق فقط قرمز رنگ است. یعنی این تنها چیزی است که دیده می‌شه.

به کجا می‌خواهیم برسیم؟

گفتیم که زندگی ما را باورهای ما می‌سازه و میلیون‌ها باوری که در ناخودآگاه ماست یک جهان مخصوص خودمان رو برای ما می‌سازه.

جهانی که در آن، الگویی مشخص از روابط عاطفی، الگویی مشخص از نوع ورود پول به زندگی ما، الگویی مشخص از وضعیت عزت نفس ما، الگویی مشخص از کار و شغل و کسب و… وجود داره. این باورها همانند مغناطیس خودشون رو به خودشون جذب می‌کنن. اینجا اگه مدار رو یک دایره ببنیم.

باورهای ما آدم‌ها و اتفاقاتی مشابه باور ما رو به خودشون جذب می‌کنن و در آن دایره همه‌چیز مشابه باورهای ماست؛ مثلاً ممکنه ماکسی رو ملاقات کنیم و ازش بپرسیم پول درآوردن چگونه است؟

و پاسخ او مطابق باورهای ماست: پول درآوردن سخت است. چون ما روی این مدار بودیم. دیده‌ها، شنیده‌ها و مکالمات ماهم روی این مدار می‌چرخه.

تفکر و تأمل واقعیت زندگی، پله پنجم:

نتیجه گیری

هنوزم فکر می‌کنید که واقعیت زندگی ما حقیقت کل جهان هست؟ پاسخ همه شما اکنون، خیر هست. واقعیت زندگی ما فقط مختص زندگی ماست. براساس قانون باور و ارتعاش زندگی ما و هرکسی با توجه به تربیت او و نوع نگاهش به زندگی فرق می‌کنه.

مسیر رشد شما

فعالیت ما در این تیم و در سایت یاسین رحمانی این است که براساس قانون حاکم بر زندگی ما که ارتعاش و باور هست. با مفاهیم و دیده‌ها و شنیده‌های درست در قالب دوره و تکنیک، نوع نگاه درستی رو به شما و به ناخودآگاه شما بدیم تا براثر تکرار توسط خودتون مسیر زندگی‌تون تغییر کنه و شرایط به سمت درست و رشد و بهتر شدن حرکت کنه.

به همین منظور شما می‌تونین با پشتیبانی ما در تلگرام در ارتباط باشید و طبق فرم مشاوره رایگان به‌طور خلاصه مشکل و چالش زندگی‌تون رو شرح بدید و دستورالعمل اختصاصی خودتون رو از پشتیبانی ما دریافت کنید و مسیرتون رو آغاز کنید یا ادامه بدید.

این دستورالعمل شامل:

دوره‌های لازم برای شما و تغییر فضای ناخودآگاهتون

تکنیک‌هایی که باید در طول مسیر اون رو انجام بدید

توضیحات خاص پشتیبانی به شما براساس مشکلتون هست.

در طول مسیر رشدتون می‌تونید بازهم با پشتیبانی ما در ارتباط باشید. برای این منظور کلمه: “دستورالعمل” رو همین حالا به آی‌دی زیر در تلگرام ارسال کنید:

@vira_contact

برای عمیق‌تر شدن موضوع در مورد واقعیت زندگی

دوره من با من (دوره پایه عزت نفس)

در این دوره اون نوع نگاه ارزشمند و درست و حقیقی با شما کار می‌شه و با گوش کردن مداوم این دوره اگه شخصی با عزت نفس پایینی باشید به شخصی با عزت نفس بالا و حس خوددوستی و محترم دونستن خود و لایق دونستن خود و… می‌رسید.

دورۀ من با من ( عزت نفس)

دوره ایمان

ایمان به خود و اعتماد به نفس ایمان به خداوند و حمایت و هدایت ما توسط او و ایمان به روند هستی سه موردی هست که توی این دوره کار می‌شه

دورۀ ایمان

دوره هنر باشکوه زیستن

ترمیم نوع نگاهمون به خود زندگی و اینکه زندگی رو به جای پست و فانی و محل رنج ببینیم تبدیلش کنیم به نگاهی که اون رو عالی و محل رشد و خوشی و تجربه و الهی برسونیم

دورۀ هنر با شکوه زیستن