مس تبریزی، این عارفِ پرآوازه، تو قاعده سی و پنجمش یه حرفِ کلیدی زده: “پیشرفتِ ما تو زندگی فقط با پذیرش تضادها ممکنه!” یعنی چی؟ یعنی اگه بخوایم رشد کنیم، باید بپذیریم که توی وجودمون چیزهای متضادی داریم. مثلاً یه طرف ایمان داریم، یه طرف شک؛ یه بخش ازمون عقلگراست، یه بخش دیگه احساساتی. شمس میگه همین تضادهاست که مارو جلو میبره، نه شباهتها یا نظمهای خشکِ بیرونی
مومن با منکر درونش آشنا بشه، ملحد با مومن درونش!
شمس تو این قاعده تأکید میکنه که هیچکس کامل نیست، حتی اونایی که فکر میکنن به حقیقت رسیدن. یه آدم مومن باید ببینه توی وجودش شک و تردید هم هست. از اون طرف، یه آدم ملحد هم باید بخشِ مومنِ درونش رو کشف کنه. اینطوری، هر دو طرفِ سکه رو میبینن و از تقابل این دو، مسیر رشدشون شروع میشه.
مثلاً فرض کن یه نفر همیشه منطقی فکر میکنه، اما یهو احساساتی میشه و تصمیمِ عجیبی میگیره. شمس میگه این تناقضِ درونی، یه فرصته! اگه بپذیریش، میتونی بفهمی چرا این اتفاق افتاده و چطور میتونی ازش درس بگیری.
انسان کامل شدن، پلهپله اتفاق میافته!
شمس باور داره رسیدن به کمال، یه شبه نیست. مثل بالا رفتن از پلههاست؛ هر قدم یه تضاد جدید رو آشکار میکنه. مثلاً یه آدمِ بخشنده ممکنه یه روز حسود بشه یا یه آدمِ صبور یهو از کوره در بره. اینجا نیست که باید خودتون رو سرزنش کنین، بلکه باید بدونین این تضادها بخشی از مسیر بلوغه512.
حتی خودِ مولانا، شاگردِ شمس، تو اشعارش میگه:
“زندگی یعنی همین جنگِ تضادها …
از تاریکیها نور میزایی، از شکستها پیروزی!”
تضادها رو بپذیر تا بالغ بشی!
شمس تو این قاعده یه نکتهی مهم رو یادآوری میکنه: تا وقتی تضادهای درونت رو نپذیری، نمیتونی بالغ بشی. پذیرش به معنای تسلیم شدن نیست، بلکه یعنی بگی: “اوکی، من این تناقض رو دارم، حالا چطور میتونم باهاش کنار بیام؟”
مثلاً یه دانشجو رو در نظر بگیرین که همزمان هم از درسش لذت میبره و هم استرسِ امتحان داره. اگه بتونه این دو حسِ متضاد رو بپذیره، میتونه برنامهریزی بهتری کنه و استرسش رو مدیریت کنه.
حرف آخر: تضادها دشمن نیستن، معلمن!
قاعدهی سی و پنجم شمس تبریزی بهمون میگه زندگی بدون تضادها، مثل یه جادهی صاف و خستهکنندس. این تناقضها هستن که مارو به چالش میکشن، بهمون انگیزهی تغییر میدن و در نهایت، باعث میشن به نسخهی بهتری از خودمون تبدیل بشیم. پس دفعهی بعد که توی وجودتون حسِ متضادی داشتین، به جای فرار، بپذیرینش و ازش درس بگیرین. اینطوری، قدمبهقدم به انسانِ کاملی که شمس ازش حرف میزنه، نزدیکتر میشین
سؤالی برای فکر کردن:
شما چه تضادهایی توی وجودتون دارین؟ چطور میخواین باهاشون روبهرو بشین؟
برای درک بهتر این قاعده مسترکلاس انعکاس رو پیشنهاد میدم که خیلی عمیق روی این موضوع کار میکنیم:
شرح دیگر قواعد شمس تبریزی:
تضادها یعنی اختلاف بین ذهن خودآگاه و ناخودآگاه!!!؟؟؟