راستش رو بخواید، این سوال خیلی از ماهاست. لابلای این همه کار و فکر و خیال، یه وقتایی یه چیز به این ارزشمندی مثل هواپونوپونو ممکنه یه گوشه ذهن خاک بخوره. شما تنها نیستید اگه بعضی وقتا یادتون میره اون چهار تا جملهی جادویی رو تکرار کنید. ولی خبر خوب اینه که راههای خیلی سادهای هست که میتونیم این یادآوری رو برامون آسونتر کنه و دوباره اون حس سبکی و آرامش رو به زندگیمون برگردونه.
یادتونه گفتیم که هر تغییری از درون شروع میشه؟ هواپونوپونو دقیقاً همینه. یه جور تمرین برای پاک کردن اون صداهای مزاحمی که توی سرمون میچرخن و نمیذارن صدای آروم قلبمون رو بشنویم. وقتی این عبارات رو میگیم، در واقع داریم مسئولیت تمام چیزهایی که توی دنیای ما دارن اتفاق میافتن رو قبول میکنیم (مسئولیتپذیری ۱۰۰٪!) و فضا رو برای یه آرامش واقعی باز میکنیم.
خب، حالا:
چطوری این یادآوری رو توی روزمرگیهامون جا بدیم؟
یادآورهای کوچیک بسازید:
یه راهش اینه که یه سری نشانههای کوچیک برای خودتون بذارید. مثلاً یه استیکر کوچولو با کلمات هواپونوپونو روی آینهی اتاقتون بچسبونید، یا یه یادداشت روی صفحه گوشیتون بذارید. هروقت چشمتون بهشون خورد، یه دور اون چهار تا عبارت رو توی دلتون تکرار کنید. لازم نیست حتماً بشینید و مدیتیشن کنید، همون یه لحظه یادآوری هم کلی تاثیر داره.
میتونید تکرار هواپونوپونو رو به کارهای روزانهتون گره بزنید. مثلاً هر وقت دارید چای درست میکنید، یا پشت فرمون نشستید، یا حتی قبل از خواب، چند بار این عبارات رو بگید. اینجوری کمکم ناخودآگاهتون به این کار عادت میکنه.
از تکنولوژی کمک بگیرید:
گوشیهای هوشمند امروزی پر از امکاناتن. میتونید یه آلارم بذارید که چند بار در روز بهتون یادآوری کنه هواپونوپونو رو تکرار کنید. یا حتی اپلیکیشنهایی هستن که مخصوص مدیتیشن و یادآوری اینجور تمرینها طراحی شدن. یه جستجو بکنید، شاید یه اپلیکیشن خوب پیدا کردید.
با دل و جون بگید:
یه نکتهی مهم اینه که فقط لقلقه زبون نباشه. وقتی این عبارات رو میگید، سعی کنید معنیشون رو هم حس کنید. وقتی میگید “متاسفم”، واقعاً برای تمام اون افکار و باورهایی که باعث ناراحتی شدن احساس تاسف کنید. وقتی میگید “لطفاً مرا ببخش”، از ته دل خواستار بخشش باشید. با “سپاسگزارم”، قدردان لحظهها باشید و با “دوستت دارم”، به خودتون و کل هستی عشق بورزید. این حسها کمک میکنن که این تمرین عمیقتر بشه و بیشتر توی ذهنتون بمونه.
نتایج توی هواپونوپونو
شاید براتون جالب باشه که بدونید، توی رویکرد ما به هواپونوپونو، بیشتر از اینکه یه سری قانون و روش خشک و خالی باشه، یه جور حس شهودی و درونی وجود داره. انگار دارید با یه دوست صمیمی حرف میزنید و ازش میخواید که کمکتون کنه ذهنتون رو پاک کنید.
کمکم که این کار رو ادامه بدید، میبینید که دیگه نیازی به یادآوریهای بیرونی ندارید. خودتون ناخودآگاه توی موقعیتهای مختلف، این عبارات به ذهنتون میرسه و آرومتون میکنه. اون وقته که هواپونوپونو واقعاً جزئی از زندگیتون شده.
حالا به نظرتون کدوم یکی از این راهها براتون بهتر جواب میده؟ شاید همین الان یه ایده به ذهنتون رسیده باشه که چطور این یادآوری رو برای خودتون شخصیسازی کنید. خوشحال میشم اگه تجربههاتون رو با من به اشتراک بذارید.
🙏🌹
ایده هاتون عالیه
👌👌👌