در این پست وبلاگ قصد دارم راجع به موضوعی صحبت کنم که در جلسۀ دوم دورۀ رایگان مراقبه در زندگی روزمره در موردش توضیح دادم.
در جلسۀ گذشته تمرینی رو با هم کار کردیم که در مورد حضور در لحظه حال بود و با انجام اون تمرین میتونستین که در لحظۀ اکنون زندگی کنید. توی این جلسه، میخوایم که تمرین پیشرفتهتری رو با هم کار کنیم و لازمه که حتماً تمرین جلسۀ قبل رو انجام داده باشید.
تمرین
این تمرین هم مثل تمرین جلسه قبل به مدت حداقل یک هفته و روزی چند بار انجام بدید.
در این تمرین قصد داریم که روی دو یا چند حس کار کنیم؛ یعنی همزمان هم به صدای اطرافتون گوش بدید و هم به رنگها یا تصاویری که میبینید. حداقل به ۲ یا ۳ حستون همزمان توجه کنید.
این تمرین بسیار مهمه و باعث میشه تا مشاهدهگری افکارتون تقویت بشه.
مشاهدۀ افکار یعنی چه؟
در مورد این اصطلاح ممکنه که زیاد شنیده باشید. در این جلسه یعنی جلسۀ دوم از دورۀ رایگان مراقبه در زندگی روزمره، راجع به این موضوع توضیح میدم. تمام مراقبههایی که انجام میدیم به این موضوع ارتباط عمیقی داره. اگه در این موضوع حرفهای بشید خیلی راحت میتونین مراقبه کنید.
بارها گفتیم که شما افکارتون نیستید.
چرا؟
چون میتونید به فکرتون نگاه کنید.
شرح این موضوع کمی سخت و پیچیده است. حتماً باید تمرین کنید تا بتونید به اون درجه از مهارت برسید تا خیلی راحت این کارو انجام بدید.
دقیقاً مثل دوچرخه سواری کردن هست، هیچکس نمیتونه حس تعادل رو بهتون یاد بده. این شما هستید که باید با تمرین کردن تعادلتون رو حفظ کنید و بتونید دوچرخه سواری کنید. ممکنه که چند بار زمین بخورید اما بعد از آزمون و خطا کردن بالاخره موفق میشید که به راحتی دوچرخه سواری کنید.
مشاهده کردن افکار هم دقیقاً به همین صورته. با تمرین و تکرار میتونید به توانایی برسید.
چجوری افکارمون رو مشاهده کنیم؟
با سرنخها و راهکارهایی که بهتون میدم میتونید، طبق اون سرنخها تمرینها رو انجام بدید و به نتیجه برسید. اولین مفهوم و جهانبینی اینه که بدونید شما افکارتون نیستید. در حالت پیش فرض همۀ ما تصور میکنیم که ما فکرمون هستیم. یک گفتگوی ذهنی داریم و مدام با خودمون حرف میزنیم؛ اما آیا ما همون صدایی هستیم که در درون ذهن ماست.
خیر.
ما اون صدا نیستیم. این مفهوم همون جهان بینیست که ما باید روی خودمون کار کنیم. ما صدای درونی خودمون نیستیم. ما یک آگاهی هستیم که میتونیم ناظر باشیم و گفتگوهای ذهنیمون رو بشنویم و افکارمون رو ببینیم. گفتگوهای ذهنی ما به خاطر دادهها و دیتاهاییست که در ذهن و ضمیر ناخودآگاه ما از کودکی تا به الان ثبت و ذخیره شدن و بعد از این هم ثبت خواهند شد. مبحث دادهها و دیتاها مربوط به تکنیک هواوپونوپونو هست که در این جلسه بهش نمیپردازیم.
دادهها و برنامههای ذهن ما تبدیل به افکار ما میشن و زندگی ما رو خلق میکنن. ما باید برنامهها و دادههای ذهنمون رو مثل یک ابزار در دست بگیریم تا بتونیم به افکارمون نگاه کنیم و نظاره گر باشیم.
راهکار چیه؟
باید دائم تمرین و تکرار کنید تا بتونید این تکنیک رو به راحتی انجام بدید.
این سؤال طلایی بسیار مهم هست که باید همیشه قبل از مراقبه از خودمون بپرسیم.
من دارم به چی فکر میکنم؟
وقتی که از خودمون میپرسیم در جایگاه مشاهدهگر بودن قرار میگیریم. ممکنه که یک قدم عقبتر و یا بالاتر بریم و از بالا به خودمون نگاه کنیم و تمام افکار و گفتگوهای ذهنی و فکرمون رو ببینیم. اون فکر حذف میشه و فکر بعدی میاد. مجدد این سؤال رو از خودمون بپرسیم و دوباره به فکرمون نگاه کنیم تا متوجه فکرمون بشیم. دوباره اون فکر حذف میشه و یک فکر دیگه جایگزین میشه. اگه هر بار این کار رو انجام بدید، چون در جایگاه مشاهدهگری هستید، کمکم فکرمون کم و کمتر میشه تا به سکوت ذهن میرسیم.
اگه در افکارتون غرق میشید هیچ اشکالی نداره. روزی چند بار گوشیتون رو آلارم بذارید و این تمرین رو انجام بدید، کمکم این سؤال در شما حل میشه و همیشه در جایگاه نظارهگر بودن قرار میگیرید. به این ترتیب میتونیم خودمون رو از فکر و ذهنمون جدا کنیم.
نکته کلیدی و مهم
هیچوقت با افکارتون نجنگید. هر وقت که با افکارتون میجنگید اون رو قوی و قویتر میکنید. حتماً تجربه کردید که مثلاً گاهی که از دست کسی عصبانی هستیم و درگیریهای ذهنی برامون به وجود میاد و یا ذهنمون باهاش دعوا میکنیم. اون موقع دقیقاً فکر میکنیم که ما همون فکرمون هستیم ولی با پرسیدن این سؤال طلایی و مهم، یه پله بالاتر میریم و از جایگاه بالا به فکرمون نگاه میکنیم. به این ترتیب آگاهیمون بسط پیدا میکنه و رشد میکنه.
پس میتونیم به افکارمون مسلط بشیم. حتی اگه یک بار هم مراقبه نکرده باشید، با این سؤال میتونید در حد ۵ یا ۱۰ ثانیه افکارتون رو مشاهده کنید. کمکم که در این مسیر تواناتر میشید و جایگاه مشاهده گر بودن رو میتونید، تجربه کنید.
با کلام نمیشه کاملاً توضیح داد و حتماً باید خودتون تجربه کنید. رفتهرفته به این توانایی میرسید و میبینید که مثلاً در آسمان ایستادهاید و یک سرزمین رو نگاه میکنید که همون سرزمین ذهن شماست. وقتی که در جایگاهی مشاهده بودن قرار میگیرید، میبینید که در این سرزمین پهناور سربازهای زیادی وجود دارن که هر کسی یه کاری انجام میده. شما به تمام سربازها نگاه میکنین.
سربازها کی هستند؟
رشتههای فکری شما؛ یعنی هر سرباز یک رشته فکری شماست. یکی از اونا میجنگه، یکی میخنده، یکی غذا میخوره و…
هر فکر شما یک سرباز هست که در سرزمین فکر شما وجود داره. شما اون سرباز نیستید. شما آگاهی مطلق هستید و فقط به سربازها نگاه میکنید و کاری با این موضوع ندارید که سربازها چه کاری انجام میدن.
آیا کاری که میکنند درسته یا نه؟
شما فقط در مراقبههاتون نگاه میکنید و تمام این موارد رو در مراقبه انجام میدید یعنی فقط نظارهگر هستید. اگه میخواید ریشه یابی و یا پاکسازی کنید که چرا اینجوری فکر میکنید. مربوط به حوزههای دیگری از علم و آگاهی میشه و ما در این جلسه یعنی جلسه دوم از دوره مراقبه در زندگی روزمره فقط مراقبه کردن رو یاد میگیریم.
وقتی که ما این سؤال از خودمون میپرسیم که
من دارم به چی فکر میکنم؟
یک پله بالاتر میریم و از بالا به موضوع نگاه میکنیم. کمی که در این تکنیک حرفهای بشیم، متوجه میشیم که ما افکارمون نیستیم. چون اگه در افکارمون غرق بشیم، مثل سربازی میشیم که در افکارمون وجود داره و میتونه بجنگه و یا هر کاری که میخواد رو انجام بده.
در این صورت جایگاه ما بسیار پایین میاد و ما کوچک میشیم. درست مثل یک سرباز در سرزمین فکرمون زندگی میکنیم؛ یعنی مثل یک رشته فکری میشیم. در صورتی که ما آگاهی هستیم و جایگاه بالایی داریم.
با پرسیدن این سؤال، میتونیم جایگاه درست خودمون رو پیدا کنیم. در مراقبه کردن نه نیاز داریم که بجنگیم و نه نیاز داریم که تمرکز کنیم. فقط باید رها باشیم. خودمون و سربازها رو رها میکنیم و کاری نداریم که چه کاری انجام میدن. فقط نگاه میکنیم و رها هستیم.
این سؤال کلیدیترین مفهوم مراقبه یا مدیتیشن است.
ما فقط به افکارمون نگاه میکنیم و از خودمون سؤال میکنیم که الان دارم به چه چیزی فکر میکنم و در جایگاه بالا قرار میگیریم. در مراقبه و در طول روز هر وقت که در افکارتون غرق شدید و مثل یک سربازی بودید که در سرزمین فکرتون زندگی میکنه، از خودتون این سؤال رو بپرسید تا بتونید در جایگاه درست خودتون قرار بگیرید.
آقای اکهارت توله در کتاب نیروی حال. کاملاً این موضوع رو توضیح داده که در دوره شرح شهودی کتاب نیروی حال آقای اکهارت توله توضیح دادم.
اشو، یک مثال فوقالعادهای داره که میگه: فرض کنید که یک طوفان بزرگ داره میاد و به قدری بزرگ که همه جیز رو خرابیکنه و هیچ راه فراری ندارید.
در این موقعیت ۲ انتخاب دارید
۱. بترسید و فرار کنید و به فکر پناهگاه و جای امن باشید.
۲. دستاتون رو باز کنید و چشماتون رو ببندید و رها و تسلیم باشید.
مراقبه هم دقیقاً همینه؛ یعنی آرامش در دل طوفان.
در مورد مبحث مشاهدهگری هم به همین صورت عمل میکنیم.
به جای اینکه افکارمون رو کنترل کنیم که مثلاً
چرا به این موضوع فکر میکنم؟
چرا چنین فکرهایی به سرم میاد؟
و یا خودمون رو با فکرمون یکی بدونیم و با جهان بیرونمون بجنگیم باید فقط به افکارمون فکر کنیم و نگاه کنیم.
این تمرین مهمترین تمرین و محوریت کلی مراقبه است. اگه میخواهید که مراقبه رو اصولی یاد بگیرید؛ این مفهوم، مهمترین و اصلیترین تمرین هست.
توضیحاتی در مورد این دوره
در این دوره یعنی دورۀ رایگان مراقبه در زندگی روزمره، مفاهیم بسیار کاربردی و عالی رو باهاتون کار میکنیم . مراقبه کردن و چگونگی انجام اون رو به طور کامل توضیح میدم و تمام زوایای یک مراقبه استاندارد و باکیفیت رو بررسی میکنیم و توضیح میدیم تا بتونین، مراقبه رو در برنامه ثابت زندگیتون قرار بدین و از مزایای یک مراقبۀ خوب و عالی بهرهمند بشید. روش و تکنیکی که ما در این دوره بهتون آموزش میدیم، باعث میشه تا شما به رهایی و آرامش برسین.
برای تهیۀ این دوره اینجا رو کلیک کنید
متشکرم از شما
سوالی که از خدمتتون دارم اینه که آیا آگاهی ما فقط کارش مشاهده کردن و ناظر بودن هست؟
واقعا درک آگاهی و هشیاری کمی سخته چون جدیده برام
خیلی عااالی ،تشکراز راهنمایی تون
دارم به چه چیزی فکر می کنم؟
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
عالیه دوره
این دوره رایگان مثل بقیه دوره ها بسیار ارزشمندی
ممنون استاد🌹🌹🌹🌹
بی نظیر بود
بسیار عالی بود .من دارم به چی فکر میکنم 👏👏
بسيار عالي. متشكرم🌺🌺🌺
بسیار عالی . سپاس
مشاهده گر باشیم، بی تفاوت و نظاره گر واقعی به رخدادها، بدون قضاوت کردن 🌷🌷🌷
☘️☘️واقعا ممنون برای این آگاهی های ناب🍀🍀
بسیار عالی بود
الان من دارم به چی فک میکنم
الان چی داره منو اذیت میکنه
بهترین ایست زمانیه که میتونیم به ذهنمون بدیم