در این پست وبلاگ به یک درس دیگه میپردازیم و در خصوص بازی زندگی صحبت میکنیم. این موضوع که هیچکس نمیمیره بلکه همواره در حال متولد شدن توی مراحل بعدی زندگیمون هستیم و به مرحلۀ بعدی میریم. این موضوع بسیار مهم هست. روح نمیمیره و همواره زنده هست.
حقیقت مرگ چیست؟
کمی در این درس تفکر کنیم. زندگی زمین بازی ما انسانهاست. همونطور که هر بازی قوانینی داره و اگه رعایتش کنی و یادش بگیری و توش حرفهای بشی، قطعاً میبری.
مثالی برای درک بهتر موضوع
بسیاری از افراد بازی فوتبال رو دنبال میکنند و اگه بلد نباشند حداقل یک سری از قوانینش رو میدونن. بازیکن فوتبالی که قوانین فوتبال رو بدونه و اون رو رعایت کنه و انقدر تمرین کنه که توش حرفهای بشه، میتونه توی زمین بازی، بهترین بازی رو داشته باشه و برندۀ بازی بشه.
زندگی هم یک بازی جدی هست
این بازی هم قوانینی داره که قوانینش هم بر کل جهان وهم بر انسانها حاکم است. اگر این قوانین رو یاد بگیریم و رعایت کنیم، قطعاً آدمهای خوشبخت و موفقی میشیم که هرچی بخواد رو بتونه به دست بیاره.
چگونه ضمیر ناخودآگاه رو تربیت کنیم؟
بازی ما انسانها، بازی ارتعاش و باورهاست. باور مثل توپ فوتبال یک ابزار مهمی برای بردوباخت بازی هست. ابزار و قدرت مهم دست ما انسانهاست که باهاش کل زندگیمون رو میسازیم. خانه این باورها ناخودآگاه ماست و اونه که داره دیتاهای محتلف رو تبدیل به اتفاقات و شرایط زندگی ما میکنه و به طور کلی به بعد فیزیکی منعکس میکنه.
کار ما تربیت ضمیر ناخودآگاه هست که بسیار قدرتمند هست. با خروج باورهای منفی و ورود باورهای مثبت، کاری میکنیم که دادهها و برنامههای ذهنمون تبدیل به چیزهای مثبت، عالی و سازندهای بشه که بتونه شرایط زندگی خوبی رو برامون خلق کنه.
بازی زندگی
در واقع ما زندگی نمیکنیم، بازی میکنیم. اگر به زندگی به چشم یک بازی نگاه کنیم، برامون همه چیز شیرین و هیجان انگیز میشه.
تقریباً همۀ ما تجربۀ یک بازی کامپیوتری و مجازی رو داریم. توی بازی ممکنه بارها ببازیم و شکست بخوریم ولی جدیتر باز بازی رو شروع میکنیم و ادامه میدیم. هربار هم که شکست بخوریم، جدیتر و گاهی با خشم و عصبانیت ممکنه که دوباره شروع کنیم و تا زمانی که بازی رو نبردیم و به مرحله بعدی نرفتیم، بازی رو رها نمیکنیم.
اگر همین جدیت رو توی زندگیمون داشتیم، مطمئناً درصد بیشتری از ما انسانهای موفق یا موفقتری میشدیم. چون کلاً عادت داریم وقتی شکست بخوریم یا اونی که میخوایم نشه، رها میکنیم و ادامه نمیدیم. درحالیکه بعد از هر شکست با تجاربی که به دست آوردیم باید خیلی جدیتر مسیر زندگی رو پیش بریم.
برنده شدن در بازی زندگی
در بازی کامپیوتری و مجازی ما هربار که شکست میخوریم بیشتر بازی رو یاد میگیریم و میفهمیم که کدوم کارها باعث شکست میشه تا دیگه تکرارش نکنیم و بتونیم برنده بشیم. زندگی هم دقیقاً همینه، پس از هر خطا و هر شکستی یکسری تجارب و درسهایی رو یاد میگیریم که شاید اگه ۱۰۰ تا کتاب و دوره رو میخوندیم و شرکت میکردیم، به دست نمیآوردیم.
این در حالیه که ما اولاً از شکست و خطا خیلی میترسم و تمام تلاشمون رو میکنیم که شکست نخوریم و اشتباه نکنیم.
دوم اینکه اگر پیش بیاد، متأسفانه، عقب میکشیم در حالی که باید ادامه بدیم.
همونطور که اسکاول شین بزرگ در کتاب ۴ اثر گفته:
«اکثر مردم فکر میکنند، زندگی پیکار است. در حالی که این گونه نیست. زندگی بازیست، هرچند بدون آگاهی از قانون معنویت جهان هستی نمیشود در این بازی موفق بود».
هربازی که قوانین و دستورالعملش رو ندونی، نمیتونی بازی کنی و ادامه بدی. زندگی هم یک بازی هست که باید یاد بگیری (که کار اصلی ما توی تیممون آموزش همینهاست) تا بتونی با دید درست و نگاه درست بازیش کنی و موفق بشی.
مهمترین بخش این بازی باید یاد بگیریم که توی زندگیمون در هرلحظه طبق اتفاقات و مسیرمون و چالشها و…چطور عمل کنیم و چطور واکنش نشون بدیم. این بخش مهمترین بخش بازی زندگی هست.
سختیهای مسیر بازی زندگی و مسئولیت و واکنش ما
قطعاً همۀ ما یا تجربۀ برونریزی رو داریم یا میدونیم چیه و شنیدیم.
اگر نمیدونید چیه؟ این پادکست رو بشنوید
برونریزی در پاکسازی هواپونوپونو و دیگر مسیرهای خودشناسی
در بخش تربیت ناخودآگاه گفتیم که بخش اصلی تربیت ناخودآگاه خروج از باور منفی و ورود و ساخت باور مثبت و جدید هست. در این میان، ما ذهنی داریم که تغییر رو خطر محسوب میکنه و دیتاهایی که (همین باورها) زنده هستن و برای بقای خودشون تلاش میکنن.
برای تربیت ضمیر ناخودآگاه ما داریم چیزهایی رو تغییر میدیم و عملاً دیتاهای منفیمون که فعال هستن و مثل ما انسانها برای بقا تلاش میکنن رو از بین میبریم.
مقاومت ذهن در مسیر پاکسازی
ذهن ما مقاومت میکنه، چون نمیخواد چیزی تغییر کنه بنابراین جلوی ما رو میگیره. دیتاها فعال یا زنده هستن و دوست ندارن از بین برن. در اینجا ما باید جدیتر بشیم و حتی از اون جنس خشمی که توی اون بازی کامپیوتری داشتیم، در اینجا استفاده کنیم.
ذهن ما جلوی ما رو میگیره و ما رو گول میزنه. تکنیکها رو برامون بیاثر جلوه میده. مسیر رو برامون بیاهمیت نشون میده و ممکنه خیلی چیزها رو زیر سؤال ببره تا به اهدافش برسه. (البته این خاصیت ذهن بد نیست، اون داره از ما محافظت میکنه. فقط اینجا اشتباه میکنه چون از اطلاعات غلط محافظت میکنه و این کارش برای ما بد و مضر هست)
از اون طرف دیتاهای منفی برای بقا تلاش میکنن و ما هم باید برای ساخت زندگیمون و عالی کردن و شکل دادن بهش و برنده شدن در بازی زندگی، سخت تلاش کنیم. چون زندگی، زندگی ماست. باید در هر شرایطی ادامه بدیم وقتی که میدونیم مسیر درست هست. با تکرار مفاهیم درست و بهکارگیری تکنیکهای خاص که در مسیر هست، ضمیر ناخودآگاهمون رو تربیت میکنیم.
مفاهیم درست در اثر تکرار به باورهای مثبت و قدرتمندی تبدیل میشن که ساکن ضمیر ناخودآگاه ما میشن و بعد، هم به شکل فیزیکی در قالب اتفاقات و وضعیت زندگی ما تبدیل میشن. در اینجا تنها کاری که باید بکنیم اینه:
فقط ادامه بدیم
ذهن توی این لحظه به ما فشار میاره. حس و حالمون به هم میریزه. اتفاقات منفی برامون رخ میده. بسیاری از ما فکر میکنیم که اینجا برای ما نقطۀ پایان هست و همه چیز خراب و تموم شده.
ولی وقتی مثل اون بازی کامپیوتری فقط برای بردن ادامه بدیم و از خشممون استفاده کنیم، میبریم و به زندگی اون باورهای غلط، پایان میدیم و به باور جدید سازنده حیات و بقا میدیم.
برای عمیقتر شدن موضوع ( برنده شدن در بازی زندگی)
دوره قوانین بازی
دورۀ قوانین بازی ( شرح قوانین جهان هستی)
ماه اول سیستم رشد شخصی پاشو
ماه اول از سیستم رشد شخصی پاشو
دوره گذر از نگهبانان دروازه
عالی
خیلی مقاله ی خوبی بود✨️🫧
عالی بود مرسی❤️
عللی بود 👌👌❤️
جالب بود سپاس
زنده باشید استاد🌷🌷🌷🌷🌷
💚💚💚💚💚💚💚
عالی بود
عنوان در مورد مرگ بود ولی متن در رابطه با زندگی این دنیا، زیاد متوجه نشدم
[…] بازی زندگی: هیچکس نمیمیره، بلکه به مراحل بعدی میره… […]
قطعا خیلی پیشرفت میکنیم وقتی قوانین جهان رو بفهمیم
عالی بود موفق باشید😍❤