در این پست وبلاگ میخواهیم راجع به شانس که در جبسه پنجم دوره ایمان هست، صحبت کنیم. شانس، موضوعی که بسیاری بهش باور و ایمان دارند. ما باورهامون رو زندگی میکنیم. بنابراین وقتی که به شانس باور کنیم کمکم ایمانمون به خداوند و عدالتی که در جهان حکم فرماست از بین میره و خشم و کینه جای اون رو میگیره.
متأسفانه بسیاری از افراد بر این باورند که شانس وجود داره و در برخی مواقع به کمک شانس میتونن به موفقیت برسند. دلایلی که دارند مبنی بر این هست که برخی با شانس تونستند به ثروت و موفقیت برسند. مثلاً پدرشون پولدار بوده و یا خیلی شانسی و اتفاقی تونستند معامله کنند و به سود عالی برسند.
در نتیجه شانس رو باور دارند و به همین دلیل تلاشی برای موفقیت نمیکنند تا اینکه یک روز شانس در خونه رو بزنه و وارد بشه و اگه وارد نشه افسرده و منزوی و به اصطلاح دچار روزمرِّگی میشن.
در این مقاله ثابت میکنیم که شانس وجود نداره و به جای شانس چجوری میشه به موفقیت رسید.
با ما همراه باشید.
شانس یعنی چی؟
شانس یعنی 50 درصد بشه و 50 درصد نشه. چرا وقتی پولدار نمیشیم اون 50 درصد دیگه که پولداری هست کار نمیکنه؟
در هر موضوعی اگه این فرمول رو قرار بدیم متوجه میشیم که شانس وجود نداره و همه چیز طبق قانون و نظم جلو میره.
شانس یعنی فرصت. وقتی بتونیم از فرصتهامون درست استفاده کنیم یعنی شانس آوردیم. کلمۀ شانس به معنای معجزه، وجود خارجی نداره. هیچوقت چیزی غیر از قوانین جهان هستی انجام نمیشه. جهان هستی طبق الگوریتم و قوانینی که داره کار میکنه بنابراین همه چیز روی حساب و کتاب هست. هیچ چیزی نه تصادفی هست و نه شانسی.
این موضوع که برخی از افراد در خانوادههای ثروتمند به دنیا میان و عدهای در خانوادۀ فقیر و یا عدهای بیمارند و بعضیها سالم هستند مربوط به روز الست و پیمانی هست که در آن رو بین انسانها و خداوند بسته شده. همه چیز از روی حساب و کتاب آفریده شده و جهان هستی بسیار قانونمند و اصولی پایه ریزی شده است.
صفات و خصوصیات یکسان و مشترکی که در افراد موفق وجود داره آرامش و صبوری هست.
میدونیم که با استرس و ترس نمیشه هیچ کاری رو به سرانجام رساند. بنابراین افراد موفق یا به اصطلاح خوش شانس با صبوری و آرامش کارها رو انجام میدن. ارامش زمانی حاصل میشه که ما از چیزی اطمینان داشته باشیم و بدونیم که حتماً در زمانهایی که برامون مشکل به وجود میاد کسی هست که بتونیم بهش تکیه کنیم.
غیر از خداوند هیچ کسی نمیتونه به طور دائم و همیشگی در کنار ما باشه. در نتیجه ایمان و توکل به خداوند هست که باعث آرامش میشه و آرامش هم سبب موفقیت. در یک جمله شانس با کسانی هست که به خدا ایمان دارند و از قوانینی که وضع کرده پیروی میکنن.
دلیل دیگه که مکمل دلیل اول هست اینه که هر انسانی یک رسالتی در زندگی داره که باید رسالت و هدفش رو به پایان برسونه تا بتونه رشد کنه و به تکامل برسه. کسانی که در راستای رسالتشون گام برمیدارن میتونن موفق بشن و در نتیجه ممکنه اینطور به نظر بیاد که شانس دارن.
ریشه و معنی شانس
شانس یک کلمۀ فرانسوی به معنای فرصت هست. زمانی که ما از فرصتهایی که داریم درست استفاده کنیم به معنای شانس تعبیر میشه.
برای استفاده از فرصتهای زندگی و برای اینکه بتونیم این فرصتها رو ببینیم تا بتونیم ازشون استفاده کنیم باید در لحظۀ حال زندگی کنیم. اهمیت حضور در لحظۀ حال در جایجای زندگی حس میشه. ایمان به خداوند و اینکه هر چیزی که خلق میشه حتماً حکمتی داره و حکمت اون رو فقط کسانی میدونن که قوانین خداوند رو بلد هستند.
قوانینی که خداوند برای جهان هستی وضع کرد و بعد از اون تمام موجودات طبق این الگوریتم پیش میروند. برای آموختن و آگاهی یافتن از چیزهایی که باعث رشد و تعالی ما میشه یک راه وجود داره. حضور در لجظۀ اکنون. ما فقط با حضور در زمان حال میتونیم نسبت به اطرافمون آگاه بشیم و استفاده کنیم.
مثلاً زمانی که کسی به ما پیشنهاد کار میده اگه ما در گذشته و آینده باشیم چون درگیری ذهنی داریم نمیتونیم به درستی جوانب کار رو بررسی کنیم و ممکنه اگه شغل نامناسبی باشه قبول کنیم و یا اگه مناسب باشه رد کنیم. این موضوع هیچ ربطی به شانس نداره و همونطوری که در جلسۀ پنجم ایمان هم توضیح دادم شانس وجود نداره.
قوانین جهان هستی یا کائنات
گفتیم که هر چیزی طبق قوانین جهان هستی پیش میره. جهان هستی یک نظم خاصی داره و هیچوقت از نظم خارج نمیشه. میلیونها سال هست که بعد از فصل بهار تابستان و بعد پاییز و زمستان بوده. بعد از شب روز آمده و باز طبق همون نظم جهان هستی هر چیزی در سر جای خودش بوده.
هیچوقت کشاورزان در ازای گندمی که کاشتند محصول دیگهای برداشت نکردند. هیچ کس با شانس نتونسته آهن رو به طلا تبدیل کنه. تمام امور جهان هستی روی نظم و طبق قاعده و قانون پیش میره. از گیاهان و جانوران گرفته تا ساعت و دقیقه و …
ترتیب ستارگان و قرار گرفتن ماه و خورشید اگه شانسی بود حداقل یک بار مشکل رخ میداد؛ اما میلیاردها سال هست که طبق نظم پیش میروند.
شانس یعنی به یکباره اتفاقی رخ بده که موافق و هم نظر من باشه. اگه به فرض چنین چیزی باشه باز هم طبق نظم باید رخ بده. چون نفع امروز ما باعث پیامدهایی میشه که در فردا و آینده خواهیم دید؛ بنابراین باید طبق یک قانون و الگوریتمی به وجود اومده باشه.
یکی از قوانین جهان هستی قانون علت و معلول هست. هر چیزی علتی داره؛ اما در مورد شانس علت چی میتونه باشه؟
تا حالا به این موضوع فکر کردید؟
دانستن قوانین جهان هستی یکی از ضروریات و نیازهای بشر هست برای اینکه بدونه و به این درک برسه که هیچ چیز تصادفی رخ نداده.
در ماه اول رشد شخصی پاشو پاکسازی به روش هواپونوپونو رو یاد میگیرید.
پاکسازی یعنی چی؟
یعنی دادهها و برنامههایی که از گذشته در ذهن و ضمیر ناخودآگاه ما نهادینه شدن و باعث شدن تا زندگی امروز ما خلق بشه. با پاکسازی این برنامهها میتونیم یک زندگی بهتری رو تجربه کنیم.
اگه شانس وجود داشت چرا باید پاکسازی میکردیم؟
در دین اسلام به جای 4 جملۀ هواپونوپونو استغفار رو داریم. در ادیان و مذاهب دیگه هم بابت اشتباهاتی که انجام میشه آدابی وجود داره.
چرا بعد از اشتباه کردن و یا مرتکب گناه شدن یک فرصت به انسانها داده شده تا بتونن جبران کنن؟
جواب کاملاً مشخص هست. چون جهان هستی طبق قوانین جلو میره و در هیچ زمان و مکانی هم استثنا قائل نمیشه. در نتیجه ما خطاهای گذشته رو جبران میکنیم تا مابقی عمرمون رو درست زندگی کنیم.
اگه شانس وجود داشت کسی توبه نمیکرد. هیچ کس جبران نمیکرد به این امید که شاید شانسشون بزنه و اتفاق بدی براشون به وجود نیاد.
حکمت پاکسازی کردن به هر شیوهای که انجام میدید دلیل منطقی برای این باور هست که شانس وجود نداره.
اگه شانس وجود نداره پس چرا بعضی از افراد دست به هر کاری میزنند موفق میشوند؟
گفتیم که یکی از دلایل رشد و موفقیت دانستن رسالتمون هست که طبق رسالت و هدفی که داریم پیش بریم تا به موفقیت برسیم. دلیل دیگه آگاهی از قوانین جهان هستی هست. مثالی که بارها زدم مثال شطرنج هست.
همونطوری که برای شطرنج و برنده شدن در این بازی نیاز هست که قوانین شطرنج رو بلد باشیم برای برنده شدن در زندگی هم باید قوانین جهان هستی رو یاد بگیریم. بعضی از افراد قوانین کائنات رو میدونن و طبق اون پیش میرن؛ بنابراین چون طبق فرمول حرکت میکنن به نتیجه و مقصد میرسن.
مصداق بارز این موضوع
فرمول ریاضی هست. شما یک فرمول ریاضی رو در نظر بگیرید. هر عددی رو در جای مناسب خودش بگذارید به جواب درست میرسید. حتی ممکنه که ریاضی هم بلد نباشید اما جون فقط همین فرمول رو بلد هستید میتونید به نتیجه برسید.
مثالهای زیادی وجود داره که میتونید در زندگیتون پیدا کنید و متوجه بشید که زندگی و جهان طبق یک نظمی پیش میره و همه چیز سر جای درست خودش هست.
ما باورهامون رو زندگی میکنیم و من باور دارم که شانس وجود داره پس وجود داره؟
شانس یک کلمه هست و ما نباید درگیر واژهها بشیم. به طور مثال من باور دارم که شانس وجود داره و هر چیزی شانسی و تصادفی رخ میده. چون باور دارم به نظر من این اتفاق میافته؛ یعنی از نظر من همه چیز تصادفی هست.
اگه چنین باوری دارم پس چرا وقتی گرسنه میشیم غذا میخورم زمانی که تشنه میشیم اب مینوشم. چرا دنبال علت و معلول هستم. علت گرسنگی و معلول غذا یا علت تشنگی و معلول اب.
شاید در کلام چیزی رو بیان میکنیم اما هدف و نیت ما مهم هست. مثالی که شاید همۀ ما تجربه کردیم این هست که همۀ ما پول رو دوست داریم اما پولدار نیستیم چون در ناخودآگاهمون باور داریم که مثلاً پول چرک کف دست هست. چون باورمون در تقابل و تضاد با کلاممون هست. باور کار میکنه و ما پولدار نمیشیم.
در هواپونوپونو ما احساسات رو پاک میکنیم چون اتفاقات و خاطرات مهم نیستن اون احساسی که در پشت خاطرات هست مهم هست و باید پاکسازی بشه.
در اینجا هم احساس ما و باوری که داریم مهم هست و کار میکنه.
بارها شده تقویم سال بعد رو در دی ماه خریداری کردیم چون میدونیم که کسانی که سررسید یا تقویم رو نوشتند طبق قانون زمانبندی جهان هستی این کار رو کردند. به بیانی اعتقاد داریم که هر چیزی علتی داره و تصادفی یا شانسی نیست. چون اگه اعتقاد به شانس در ما وجود داشت نمیتونستیم به تقویمها اعتماد کنیم و ممکن بود که سال بعد طبق شانس اول فصل تابستان باشه و بعد بهار.
در پشت باور شانس چه چیزی وجود داره؟
عدم مسئولیت پذیری. اگه ما مسئول زندگی و انتخابهایی که داریم باشیم دیگه پشت واژۀ شانس قائم نمیشیم. میدونیم که زندگی ما به خاطر دادههایی به وجود اومده که در ذهن ما نهادینه بودند و الان باید مسئولیت زندگیمون رو بپذیریم تا بتونیم با انتخابهای درست و استفاده از فرصتهای مناسب به هر آن چیزی که میخواهیم دست پیدا کنیم.
با همین دیدگاه به راحتی میتونیم کلمۀ شانس رو از دایرۀ لغاتمون حذف کنیم و به جای اون از عبارت استفادۀ درست از فرصتها استفاده کنیم. مطمئناً با این تغییر دیدگاه تغییراتی چشم گیر در زندگیمون به وجود میاد که باعث موفقیت روز افزون ما در هر زمینهای که دوست داریم باشیم، میشه.
برای عمیقتر شدن موضوع
در دورۀ ایمان، مفاهیمی مثل توکل و اعتماد به خداوند رو یادمیگیرید. در این دورۀ با مفاهیم دینی و مذهبی کاری نداریم و فقط موضوعاتی که مربوط خداشناسی هست رو میآموزید.
قوانین بازی در مورد قوانین جهان هستی صحبت کردم. با شرکت در این دوره میتونید طبق قوانین جهان هستی زندگی کنید تا به نتایج مطلوب برسید.
قوانین بازی ( شرح قوانین جهان هستی)
در دورۀ هنر باشکوه زیستن باورهای مربوط به زندگی کردن رو استخراج میکنیم. باورهای بازدارنده پاکسازی میشن تا بتونیم برنامه های درست و سازنده رو نهادینه کنیم.
بسیار مطلب عالی و تأثیرگذاری بود. اتفاقا من دوره قوانین جهان رو هم دارم گوش می کنم. عالی و بی نظیره… تغییرات رو پشت سر هم می تونم در زندگیم ببینم. سپاس فراوان از شما🍀🍀
در پشت باور به شانس “عدم مسئولیت پذیری” وجود داره.
در هواپونوپونو ما احساسات رو پاک میکنیم چون اتفاقات و خاطرات مهم نیستن اون احساسی که در پشت خاطرات هست مهم هست
“ما باورهامون رو زندگی میکنیم و من باور دارم که شانس وجود داره پس وجود داره؟”
من به این سؤال به این شکل پاسخ میدم که خود باورمندی به گزارۀ “ما باورهامون رو زندگی می کنیم” باور به قاعده مند بودن جهان هستی است، که این خودش اتفاقاتی که شانسی پنداشته میشن رو در قالب یک نظام علت و معلولی قرار میده. (باور به شانس ==> شانس)
باور به پاکسازی به هر شیوهای که انجام میدید (هواوپونوپونو، شکرگزاری، استغفار و غیره) دلیل منطقی برای این باور هست که شانس وجود نداره.
وگرنه اگه شانس وجود داشت، چرا باید پاکسازی می کردیم؟ خب همه چیز رو به شانس و قضا و قدر می سپردیم.
همه چیز این دنیا طبق قوانینی که از قبل تعیین شده رخ میده، پس شانس مفهومی نداره!! چون باور به شانس نقض وجود یک جهان قانونمنده.
“ترتیب ستارگان و قرار گرفتن ماه و خورشید اگه شانسی بود حداقل یک بار مشکل رخ میداد”
این مثالها بخشی از آیات سورۀ یاسین هستند، الان متوجه میشم که خداوند در اون آیان قصد داشته به ما قوانین بازی رو یادآوری کنه.
“هیچوقت کشاورزان در ازای گندمی که کاشتند محصول دیگهای برداشت نکردند.”……گندم از گندم بروید، جو ز جو.
مثلاً زمانی که کسی به ما پیشنهاد کار میده اگه ما در گذشته و آینده باشیم چون درگیری ذهنی داریم نمیتونیم به درستی جوانب کار رو بررسی کنیم و ممکنه اگه شغل نامناسبی باشه قبول کنیم و یا اگه مناسب باشه رد کنیم.
این مثال رو زندگی کردم و درکش میکنم.
برای استفاده از فرصت ها باید در زمان حال زندگی کنیم.
“در یک جمله شانس با کسانی هست که به خدا ایمان دارند و از قوانینی که وضع کرده پیروی میکنند.”…. من آدمهای زیادی میشناسم که به خدا باور ندارند اما اونچه حداقل از بیرون زندگی اشون به نظر میاد اینه که خیلی هم شانس باهاشون یار هست، و به دستاوردهای قابل توجهی توی زندگی رسیدند. از قضا بعضیاشون خیلی هم بدجنس اند و پاش بیفته حاضرند به قیمت موفقیت خودشون به دیگران آسیب برسونند :))) … فکر میکنم شانس با کسانی هست که لزوماً به خدا ایمان ندارند، اما قوانین بازی رو به خوبی رعایت میکنند. یعنی به صورت ناخودآگاه،… ادامه دیدگاه
“غیر از خداوند هیچ کسی نمیتونه به طور دائم و همیشگی در کنار ما باشه.” …. ماه پنجم پاشو (ایمان) روی این باور کار میکنه: “من به خداوند متصل هستم.”
“آرامش زمانی حاصل میشه که ما از چیزی اطمینان داشته باشیم و بدونیم که حتماً در زمانهایی که برامون مشکل به وجود میاد کسی هست که بتونیم بهش تکیه کنیم.” … به نظرم همۀ ما آدما نیاز داریم که حس کنیم به یکی می تونیم تکیه کنیم. حس بی پناهی، بار روانی سنگینی رو به همراه خودش میاره.
صفات و خصوصیات یکسان و مشترکی که در افراد موفق وجود داره آرامش و صبوری هست.
هیچوقت چیزی غیر از قوانین جهان هستی انجام نمیشه. هیچی شانسی و تصادفی نیست.
کلمۀ شانس به معنای معجزه، وجود خارجی نداره.
شانس یعنی چی؟ شانس یعنی فرصت.
باور به فاکتور شانس باعث میشه که باورمون رو به خدا و عدالتش و قوانینی که بر این جهان حکمفرماست، از دست بدیم.
دوره قوانین بازی وایمان چه عالی شانس را نفی می کنند ،
بسیار عالی بود سپاس🙏
دوره ی ایمان واقعا عالیه به همه ی دوستان پیشنهاد میکنم حتما توی این دوره شرکت کنن
عالی مثل همیشه ،با تشکر
عالی بود . سپاس
خیلی زیبا بود.شانس یعنی فرصت و فرصت ها همیشه میان و من زمانی میتونم از فرصتم استفاده درستی کنم که در لحظه حال حضور داشته باشم.
ممنون استاد✨👏
واقعا دوره ایمان فوق العادست پیشنهاد میکنم حتما توی این دوره شرکت کنین.
ازتون ممنونم استاد بابت این آگاهی ها خدایاشکرت
👏👏🌺
عالی بود سپاسگذارم استاد عزیز
ممنون استاد عزیز مطالب بسیار سازنده و جامع بود
من خودم اوایل خیلی به شانس اعتقاد داشتم ولی الان بعد گوش دادن به دوره ایمان فقط به خودم میگم هرچیز درست در زمان خودش اتفاق میوفته چه بسا هر اتفاقی که برای ما میوفته بهترین اتفاق هست