در این مقاله قصد داریم راجع به کتاب تا عشق به قلم استاد یاسین رحمانی صحبت کنیم.
در این کتاب موضوعات زیادی شرح و بیان شدن که هر کدومشون برای خودآگاهی و خودشناسی و ماندن در این مسیر بسیار زیبا اما ناشناخته بسیار مهم و ضروری هستند
ناشناخته به این دلیل که ما نمیدونیم چه اطلاعات و برنامههایی در ضمیر ناخودآگاهمون وجود داره؛ بنابراین باید در ابتدا ضمیر ناخودآگاهمون رو شناسایی کنیم. متوجه بشیم که از چه اطلاعات و برنامههایی پر شدن. کدوم از برنامهها مخرب و بازدارنده و کدومشون درست و سازنده است.
البته داستان به اینجا ختم نمیشه و کار به همین سادگی نیست.
ممکنه تعریف ما از درست اشتباه باشه؛ بنابراین باید ابتدا بدونیم که چی درست و چی نادرست هست و بعد از اون به سراغ ضمیر ناخودآگاهمون بریم و برنامهها و دادهها رو درست کنیم.
در کتاب تا عشق در مورد ضمیر ناخودآگاه و انواع اون توضیح داده شده.
ناخودآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعی
این دو موضوع بسیار مهم و اطلاعات در مورد این دو موضوع و کارکردش یک ضرورت هست. به خاطر اینکه تا ندونیم که چه چیزهایی در ناخودآگاه شخصی و جمعی ما وجود داره نمیتونیم در مسیر خودشناسی قدم برداریم. وقتی چیزی رو نمیدونیم به دنبال چی باشیم.
اما موضوعی که در این مقاله میخوام راجع بهش صحبت کنم مسئولیت پذیری 100 در صد هست که یکی از جهانبینیهای هواپونوپونو هست و در دورۀ زندگی با هواپونوپونو به عنوان یک دورۀ مستقل به صورت رایگان میتونید تهیه کنید.
در این مقاله به این موضوع میپردازیم و تا جایی که امکان داشته باشه توضیح میدیم.
مسئولیت پذیری 100 در صد یعنی چی؟
یعنی مسئولیت کل زندگی که داریم از ابتدا که در رحم مادر بودیم تا به الان رو قبول کنیم.
در ظاهر خیلی از اتفاقات به ما ربطی نداره و به خاطر سهلانگاری و انتخابهای نادرست دیگران به وجود اومده و ما مقصر نیستیم.
بله کاملاً درسته ما مقصر نیستیم؛ اما چون زندگی ماست ما مسئولیم. مسئولیم که زندگیمون رو درست کنیم.
ممکنه سؤال پیش بیاد که مثلاً مادرم باعث شد تا من با مردی ازدواج کنم که دوستش ندارم یا با خانمی ازدواج کنم که اخلاق خوبی نداره و…
اگه به گذشته برگردیم و اون اتفاق رو دوباره ببینیم متوجه میشیم که حتی اگه مادرمون به زور هم اینکار رو کرده باشه در نهایت ما انتخاب کردیم و بله رو گفتیم.
غیر از این موضوع نکتۀ مهم اینه که مادر ما این پیشنهاد رو داده یا به زور ما رو مجبورکرده. اون خانمی که بهش مادر میگیم؛ در زندگی چه کسی بوده که این اتفاق افتاده؟
زندگی ما
پس مسئولیتش باماست.
یک مثال برای درک بهتر موضوع
ما نمیدونیم که سرما خوردیم یعنی علائم سرماخوردگی هنوز در ما مشخص نشده و به صورت پنهان وجود داره. به خانۀ دوستمون میریم و همراه با غذا ترشی میخوریم.
وقتی به خانه برمیگردیم سرماخوردگی نشون داده میشه و صدامون میگیره و علائم بروز پیدا میکنه.
در این حالت و شرایط هم باز میگیم که تقصیر دوستمون بود که به زور ما رو مجبور کرد از ترشی که درست کرده بخوریم. اگه دوستمون به ما ترشی تعارف نمیکرد من مریض نمیشدم.
چون تقصیر دوستم هست من دکتر نمیرم. انقدر سرفه میکنم تا دوستم پشیمون بشه و متوجه بشه که با من چیکار کرده.
هیچ کدوم از ما چنین کاری نمیکنیم حتی شاید به دوستمون هم نگیم که به خاطر ترشیهای تو مریض شدم. مسئولیت بیماری رو به عهده میگیریم و به نزد دکتر میریم و با دارو و پرهیز کردن از چیزهایی که به ضرر ماست خودمون رو درمان میکنیم.
اما
برای مشکلات روحی اینکار رو نمیکنیم و اصلا مسئولیتش رو هم به عهده نمیگیریم.
چرا؟
چون از کودکی به ما یاد دادن که مراقب جسمت باش. کسی نگفت مراقبت از روحت واجبه. کسی به ما نگفت که ما جسممون نیستیم بلکه ما روح هستیم ما آگاهی هستیم.
اشکالی نداره الان که متوجه شدیم که مراقبت از روح مهم و ضروری هست مقاومت نکنیم و تلاش کنیم تا بتونیم مسئولیت زندگیمون رو بپذیریم.
در کتاب تا عشق در مورد مسئولیت پذیری اومده که:
مسئولیت پذیری ۱۰۰ درصد
اولین و مهمترین و شاید سختترین مرحله فرایند هواپونوپونو، مسئولیت پذیری ۱۰۰ درصد است ما نه تنها مسئول گفتار اعمال که نسبت و رفتار خود هستیم بلکه مسئول تمام اتفاقاتی هستیم به آنها آگاه میشویم. در ابتدا شاید پذیرش این موضوع دشوار به نظر بیاید و منطقی نباشد؛ ولی حقیقت این است که جهان بیرون آینه درون ماست.
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
مولانا
متوجه شدیم که مسئولیت پذیری چیست و چرا باید مسئولیت پذیر باشیم.
نکتۀ مهم دیگه، اینه که وقتی که مسئولیت زندگی رو قبول کردیم مثل دکتر رفتن باید داروها رو استفاده کنیم تا آلودگیها و ویروسها از بین بره.
شاید به ظاهر پذیرشِ مسئولیت کار راحتی باشه و بگیم من تمام مسئولیتها رو قبول میکنم اما وقتی به مرحلۀ عمل میرسه متوجه میشیم که خیلی سخت هست و نیاز به تمرین و تکرار داره.
در کتاب تا عشق این موضوع کاملاً باز شده و توضیح داده شده که چجوری بتونیم با شناخت ضمیر ناخودآگاه این موضوع رو بپذیریم و با پذیرش اون بتونیم دنیای درونمون رو تمیز و پاک کنیم.
با مسئولیت پذیری 100 درصد و پاکسازی آلودگیها و خاطرات از بین میرن؟
فرض کنید که یک بشقاب کثیف در آشپزخانه وجود داره. اگه اون بشقاب رو نشوئیم کمکم به خاطر آلودگیهایی که داره مثلاً کپک میزنه و بوی تعفنش باعث میشه تا بیمار بشیم.
ضمیر ناخودآگاه هم مثل همون بشقاب هست. اگه آلودگیهای درونش رو پاک نکنیم کمکم باعث بروز احساسات و واکنشهای نادرست و نا به هنگام میشه.
اما اگه بشقاب رو بشوییم تمیز میشه و میتونیم برای غذا و چیزهای دیگه ازش استفاده کنیم.
ضمیر ناخودآگاه هم اگه پاکسازی بشه میتونیم برای باورهای درست و سازنده که برای ما مفید هستند ازش استفاده کنیم.
همونطوری که با شستنِ آلودگیهای بشقاب، بشقاب از بین نمیره فقط تمیز میشه و خطری دیگه نداره. یعنی به خاطر بوی تعفن یا هر چیز دیگهای ما رو مریض نمیکنه. با پاکسازی کردن خاطرات و برنامهها و دادههای ناخودآگاه هم اون خاطرات و اطلاعات از بین نمیرن فقط تمیز میشن و دیگه خطری ندارن؛ یعنی اگه بهشون فکر کنیم احساسات ما رو درگیر نمیکند. مثل اینکه شما به یک ظرف کثیف فکر کنید شاید خوشتون نیاد ولی مریض نمیشید.
اگه مسئولیت رو قبول نکنیم چی میشه؟
همونطوری که در بالا توضیح دادم باعث بروز مشکلات میشه و زندگی ما رو مختل میکنم. بیماریها انسدادهای مالی روابط نادرست و هر مشکلی که باعث بشه تا ما از زندگی لذت نبریم یا زیاد لذت نبریم به خاطر عدم مسئولیت پذیری 100 درصد و حل نشدن مشکلات و مسائل زندگی ماست.
نمیتونم 100 در صد مشکلاتمون رو قبول کنم؟
رسیدن به نقطه 100 درصدی یعنی ایدهآل و نقطۀ بالای موضوع که هدف هم همین هست؛ اما در هر شرایط و موقعیت با توجه به احساسمون و اون مشکلی که به وجود اومده ممکنه این پذیرش کم و زیاد بشه.
اگه مسئلهای به خاطر اتفاقات کودکی ما باشه و زیاد تکرار شده باشه یعنی اطلاعات پشت اون مشکل زیاد باشه طبیعی هست که نتونیم خیلی راحت مشکل رو قبول کنیم و مسئولیت 100 درصدش رو بپذیریم.
نه عجلهای هست و نه اجباری
ما نمیتونیم به خودمون زور بگیم بلکه باید خودمون رو متقاعد کنیم.
چه کار کنیم؟
برای خودمون دلیل و منطق بیاریم مانند مثالهایی که عنوان شد و نمونههای بیشتر رو در کتاب تا عشق میتونید مطالعه کنید تا این مسئله کاملاً تفهمیم بشه.
مورد بعدی پاکسازی احساساتمون هست. ما برای پذیرش مقاومت داریم. این حس مقاومت رو پاکسازی میکنیم و بعد که کمی ارومتر شدیم میتونیم تا جایی که میتونیم مسئولیت رو بپذیریم؛ مثلاً 30 درصد.
همین عالیه برای اینکه گامهای بعدی رو برداریم. کمکم 30 میشه 40-50 و در نهایت به 100 درصد میرسه.
این روند برای تمام مشکلات هست و میتونید ازش استفاده کنید تا با پذیرش مسئولیت 100 درصدی به آرامش و رهایی برسیم.
ممنونم از اینکه با ما همراه بودید.
لطفاً نظراتتون رو بنویسید و هر انتقاد و پیشنهادی دارید مطرح کنید.
برای تهیه دوره اینجا رو کلیک کنید
ستاره خانم همیشه مثال های قشنگی میزنید و عالی متقاعد میکنید ❤️
ديگران مجسم شده(جسم شده )ي داده هاي دروني ما هستن
آنچه كه هست =بازتاب توست
ممنون بابت مطالب🌷🌷🌷🌷
سپاس
واقعا پذیرفتن مسئولیت اتفاقات زندگی کار آسونی نیست تمرین و تکرار میخواد
خیلی عالی
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
مولانا
یه زمانی این اشعار برام هیچ مفهوم قابل درکی نداشت. یه زمانی اصلاً نمی تونستم بپذیرم که همه چیز از درون خودم آغاز میشه. این حرف ها برام غیر منطقی و به دور از تعقل بود.
فقط باید تجربه کرد تا به باورش برسیم.
مثال بشقاب عالی بود برای درک این موضوع .👌 سپاس فراوان
عالی توضیح دادین
ممنون💚
خدارو شکر
بابت این آگاهی
مسئولیت پذیری واقعا مهمترین قدم برای پذیرش هر موضوعی هست که ما درگیرشیم و با مسئولیت پذیری ۵۰ درصد راه رو رفتیم و بقیه ی راه رو با پاکسازی ادامه میدیم تا دیتا ها و آلودگی ها پاک بشن و قلبمون پذیرای شهود خداوند بشه.
ممنون از توضیحات عالی تون ستاره خانم❤️🙏
خانم ستاره امیر حسنی عزیز، ممنون بابت مطالب مفیدتون
اگر امکانش هست در مورد روابط بیشتر صحبت کنید،
عالی بود
واقعا کتاب بسیار مفیدیه، بسیار ساده مسائل مهمی رو آموزش میده با خوندنش حتی پاسخ خیلی از سوالاتتون رو دریافت می کنیم … سپاس