در قرآن، مبحث ایمان آوردن با فعل مضارع آورده شده است یعنی همواره در حال ایمان آوردن هستند.
همواره در حال ایمان آوردن هستند یعنی ممکن است شرک کنند و دوباره ایمان بیاورند.
در این پست وبلاگ میخوام راجع به موضوعی صحبت کنم که در جلسۀ دهم از دورۀ ایمان بهش پرداختم.
مبحث ایمان به دیگران
به طور کلی سه نوع ایمان داریم ایمان به خود، ایمان به خداوند و ایمان به دیگران یا جهان هستی.
دیگران هر کسی یا هر چیزی میتونه باشه. هر کسی یا هر چیزی خارج از ما، هر چیزی یا هر کسی که ما نیستیم، میشه دیگران یا جهان هستی.
جهان هستی موضوع بسیار مهمی ست. ما به خاطر باورهای اشتباهی که داشتیم دچار یکسری مشکلات و چالشها شدیم و حالا باید چشمهامون رو بشوریم و جوری دیگه نگاه کنیم.
قصد و هدف ما این نیست که فقط موارد مثبت و عالی رو توضیح بدیم،
نه اصلاً!
قصدم از گفتن حقیقت، هر آن چیزی ست که باید بدونیم تا بتونیم درست و اصولی عمل کنیم و به تبع اون، درست و اصولی برداشت کنیم تا نتیجۀ اون رو در زندگیمون ببینیم.
مثبت نگری خیلی خوب و بسیار مهمه اما همه چیز نیست
مثلاً حالمون خوب نیست، انرژی نداریم اما به خودمون دروغ میگیم و مادام به خودمون میگیم که من حالم خوبه و پر از انرژی مثبت هستم و یا میگیم که من حالم خیلی خوب و عالیه در صورتی که ناراحت هستیم و یا اعصابمون به هم ریخته ست.
قراره که در این دوره حقایق رو بگیم. منفی فکر نکنیم تا منفی برداشت کنیم. حقیقت رو بگیم یعنی اون چیزی که حقیقت هست رو میگیم و تکرار میکنیم تا در درون ما نهادینه بشه و بعد از اون در زندگیمون متجلی میشن. توجه کردن و انرژی دادن در واقع یه قانونه؛ یعنی ما به هر چیزی توجه کنیم در زندگیمون نمود پیدا میکنه. حالا ما میخوایم توجهمون رو ببریم به سمت چیزهایی که حقیقت و درست هستند و در کلیت جهان هستی و بخش زیرین جهان هستی وجود دارن.
هر چقدر توجه ما به چیزی بیشتر بشه، حتماًً در زندگی ما بیشتر خودش رو نشون میده و ما به سمتشون سوق پیدا میکنیم. مثلاً چشممون درد میکنه انقدر به اون درد توجه میکنیم تا کارمون به پزشک و بیمارستان میرسه. در صورتی که شاید یک گلمژۀ ساده باشه و یا با یه شستشوی ساده حل بشه.
تغییرات در زندگی ما خیلی معجزه وار انجام نمیشه که مثلاً شب بخوابیم و صبح بیدار بشیم و ببینیم که صاحب یک خانۀ لاکچری و شیک شدیم. تمام تغییرات در قالب اتفاقات طبیعی روزمره رخ میدن و ما با گذشت زمان متوجه این تغییرات میشیم.
مثلاً به نسبت ۶ ماه گذشته، یک سال یا دو سال گذشته چقدر تغییر کردم؟
چقدر باورهام عوض شدن؟
اگه مثل قبل فکر نمیکنم، رفتار نمیکنم یعنی تغییر کردم. ولی کی و چجوری متوجه رشد و پیشرفتمون میشیم.
تجربه شخصی من از تغییراتی که در زندگی داشتم
یه مدت فقط پاکسازی میکردم، دوره گوش میدادم و روی باورهام کار میکردم. متوجه تغییراتی که در زندگیم به وجود میاومد، نبودم. یه مدت حالم خوب بود یا یه مدت حالم ناخوش بود. نمیدونستم که تغییرات داره در زندگی من به وجود میآد، ولی بعد از چند سال که به گذشته نگاه کردم، متوجه شدم که چقدر اتفاقات بزرگی در زندگی من به وجود اومدن. من همون موقعها اصلاً متوجه نبودم و گذشته زمان باعث شد تا این تغییرات رو حس کنم و ببینم که چقدر رشد و پیشرفت داشتم.
دادهها و ذهنیتهای درون ما میگن که نمیشه. مثلاً این دورهها بیهوده و بیفایده ست و هیچ نتیجهای نداره.
ما فقط باید یک کار رو انجام بدیم. مدام گوش بدیم، تکرار و تمرین داشته باشیم و اینکه در همین مسیری که هستیم ادامه بدیم و این پروسه رو تکرار کنیم. با گذشته زمان، متوجه تغییرات میشیم. وقتی به گذشته نگاه میکنیم، میبینیم که چقدر اتفاقات خوب و عالی رخ دادن که یا ما متوجه نبودیم و یا چون در قالب اتفاقات طبیعی زندگی رخ دادن دقت نکردیم و الان که توجه میکنیم متوجه میشیم که اون تغییرات مثل یک معجزه در زندگی ما به وجود اومده بودن.
ما هرجور در مورد دنیا فکر کنیم دنیا همون شکلی خودش رو به ما نشون میده؛ یعنی اگه ما فکر کنیم که دنیا جای بدی ست، دقیقاً دنیا بدیهاشو به ما نشون میده. در جلسۀ دهم از دورۀ ایمان این مبحث رو کاملاً باز کردم و توضیح دادم وبه خاطر همین هست که من مدام در تمام دورهها میگم با کسی بحث نکنید، چون هر کسی با توجه به زاویۀ نگاهش و جایی که ایستاده، دنیا رو میبینه و تعریف میکنه. اون چیزی رو که میبینه، بازگو میکنه که درست هست.
مثبت اندیش، منفی نگر یا حقیقت بین؟
بعضیها اعتقاد دارند که نباید مثبتاندیش بود چون جهان پر از فقر و بدبختی ست. این شخص کاملاًً درست میگه و میتونه هزاران هزار مدرک و سند بیاره و حرفش رو ثابت کنه.
یه عده هم هستن که اعتقاد دارن جهان عالی ست و جای خوبی برای زندگی کردن هست و میتونن هزاران هزار مدرک برای اثبات حرفشون بیارن.
کدوم یک از این اشخاص درست میگن؟
هر دوشون.
حتی ممکنه که صدها نفر، هر کدوم یه حرفی بزنن و تمام حرفها هم درست باشه. چون هر کسی از یک زاویۀ نگاه، جهان رو میبینه و میتونه که نوع نگاهش رو ثابت کنه. چون جهانی که ما در اون زندگی میکنیم، برخلاف اون چیزی که در ظاهر میبینیم و سفت و سخت و غیر قابل تغییر هست، در واقع یک جهان سیال هست.
سیال یعنی چه؟
یعنی روان و گازی شکل.
گازی شکل بودنش رو جلوتر توضیح میدم.
وقتی ما یک مشت به دیوار میزنیم، متوجه میشیم که دیوار سفت، جامد و غیر قابل تغییر هست.
سؤالی که مطرح میشه اینه که پس چه جوری تغییر میکنه؟
در ظاهر جامد و سفت و سخته اما در ذات و باطن همونطوری که علم هم ثابت کرده از انرژی تشکیل شده؛ یعنی همه چیز انرژی ست. هر چیزی رو که بشکافیم به اتم میرسیم یعنی همه چیز از اتم هست و اتم هم از انرژی، پس همه چیز از انرژی است و انرژی هم سیال و گازی شکل هست.
گازی شکل به این معنا که سریع تغییر میکنه. مثلاً یک قاشق رو در نظر بگیرین که در ظاهر شکل سفت و سختی داره اما این قاشق این پتانسیل رو داره که به چوب تبدیل بشه. چون هم انرژی و هم چوب هر دو انرژی هستند و انرژی هم با انرژی فرقی نداره.
علم هم ثابت کرده که اگه ذرات بنیادین هر چیزی رو تغییر بدیم، این امکان وجود داره که به چیز دیگهای تبدیل بشه. همونطوری که میبینیم در علم کشاورزی هم محصولات جدیدی به دست میآد. مثلاً کاکتوس سبز رنگه با تغییر دی ان ای اون، میتونن به رنگ قرمز تبدیل کنن و یا گلهای رز که رنگشون رو تغییر میدن و یا میوههایی که حجیمتر شدن. زندگی هم دقیقاً همینه.
جهان موازی
ما در جهان موازی زندگی میکنیم. مثلاً ما یک مهارتی رو مثل موسیقی یاد میگیریم. در تمام مدت که به کلاس موسیقی میریم و اون ساز خاص رو تمرین میکنیم، تمام انسانها و اطرافیانمون هم به نوعی با موسیقی و اون ساز خاص درگیر هستن.
این موضوع در تمام موارد زندگی ما صدق میکنه، فقط باید آگاهانه دقت کنیم و متوجه باشیم.
برای مثال چند روزی در مورد یک موضوع خاص تحقیق کنید. مثلاً در مورد یک نوع از مدل ماشین بعد از چند روز متوجه میشید که از اون مدل ماشین در شهر شما چقدر زیاد وجود داره.
این موضوع این نکته رو ثابت میکنه که توجه ما به هر چیزی باشه جهان ما هم از اون چیز پر میشه.
اگه در روابطتون مشکل دارین اگه در مسائل اقتصادی و مالی مشکل دارین اگه در هر زمینهای گرهای در زندگیتون هست، با این تکنیکی که یاد گرفتید باید چی کار کنین؟
ایمان به کائنات
موضوع ایمان، به دیگران هم دقیقاً همینه. این نکته که به هر چیزی دقت کنیم در جهانمون اتفاق میافته یعنی همون دیگران، یعنی همون جهان هستی، یعنی همون جهان موازی و یا سیال بودن جهان هستی.
سیال بودن جهان هستی رو نمیتونیم مستقیم، ببینیم، اما به صورت غیر مستقیم و در قالب اتفاقات روزمره زندگی کاملاًً میبینیم و تجربه میکنیم.
در جلسۀ دهم از دورۀ ایمان در مورد ذهن توضیحاتی دادیم که در اینجور مواقع ذهن مدام میگه: چه جوری میشه؟ مگه میشه؟ چرا پس نمیشه؟ و…
در جواب به این سؤالاتِ ذهن باید بگیم که من نمیدونم چه جوری میشه ولی میدونم که حتماًً میشه.
وظیفۀ ما اینه که روی خودمون کار کنیم روی باورها و نوع نگاهمون کار کنیم و اونا رو تغییر بدیم. مثلاً کتاب بخونیم، در دورهها شرکت کنیم، تمرینها رو انجام بدیم.
همونطوری که مشکل در زندگی ما به وجود اومد به خاطر باورهامون بود و ما متوجه نشدیم که چه جوری اون مشکل در زندگیمون ساخته شده، حل اون مشکل هم به همین صورته. ما نمیدونیم که چه جوری میخواد یک مشکل حل بشه. ما فقط روی خودمون، باورها و نوع نگاهمون کار میکنیم و اونا رو تغییر میدیم تا زندگیمون هم تغییر کنه و مشکلاتمون برطرف بشه.
به خاطر همین مدام تأکید میکنم که جهان درون ما، دنیای بیرون ما رو میسازه. همه چیز در وجود ماست.
مولانا میفرماید
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بنگر، هر انچه خواهی که تویی
هر چی به تمام معنی کلمه هر چی
راز کائنات
در جلسۀ دهم، گفتیم که همه چیز از انرژی تشکیل شده و اگه یک لایه عقبتر برگردیم، متوجه میشیم که هر چیزی که در جهان هستی وجود داره از خداوند هست. هر چیزی به معنای واقعی کلمه.
هر چیزی دستان خداوند هست. همۀ اتفاقات بد، آدمهای بد و اشتباه هم دستان خداوند هستن تا ما رو رشد بدن و به تعالی برسونن و ما رو به سمتی که باعث پیشرفت ما میشه، سوق بدن تا به کمال برسیم.
به خاطر چالشها و مشکلاتی که داشتیم، ما به سمتی سوق داده شدیم و این آگاهیها رو دریافت کردیم و در نهایت زندگی مون رو به بهبود و عالیتر شدن میره.
پس میبینید که مشکلات و چالشها بد نیستن به شرطی که باعث تلنگر ما بشن.
اگه ما مشکلاتی رو نداشتیم هیچ وقت در مسیر آگاهی قرار نمیگرفتیم و به فکر پاکسازی کردن نمیافتادیم. پس همین که در این مسیر هستیم و میتونیم روی باورهامون کار کنیم به خاطر این هست که دچار مشکلاتی بودیم که برای حل اون مشکلات نمیدونستیم باید چه کاری انجام بدیم. به خاطر همین تلاش کردیم و از خداوند خواستیم تا ما رو هدایت کنه و سپس در مسیر آگاهی رشد و خودشناسی قرار گرفتیم.
عیسی مسیح میگه: بر وفق ایمانت بشود و یا ایمانت تو رو نجات داد.
همونطور که میدونید، مسیح بیماران رو شفا میداد و اونا رو درمان میکرد.
اشخاصی که بیمار بودن به امید بهبودی پیش عیسی مسیح میاومدن تا عیسی مسیح اونا رو درمان کنه و وقتی درمان میشدند از مسیح تشکر میکردن. مسیح در جواب میگفت: ایمانت تو رو نجات داد یعنی چون ایمان داشتی که من میتونم تو رو درمان کنم، درمان شدی. در غیر این صورت درمان نمیشدین.
میشه گفت پاسخ تمام سؤالات بشر همین جمله است. بر وفق ایمانت بشود.
مفهوم بر وفق ایمانت بشود
اینکه ما چقدر زورمون میرسه که به چیزی ایمان داشته باشیم تا در زندگیمون به وجود بیاد.
مثلاً ما میخوایم ثروتمند بشیم. مقاومتهای ذهنی، اما و اگرها باعث میشه تا ما به اون درآمدی که میخواهیم نرسیم و یا اگه هم برسیم خیلی زود خرج میکنیم تا تموم بشه مگر اینکه ایمان داشته باشبم و روی باورهامون کار کنیم.
در مورد اینکه ما میخوایم یک اتفاقی در زندگیمون رخ بده. به جای اینکه روی باورهامون کار کنیم فکر میکنیم که مثلاً باید اینجوری بشه، بعد اون شخص بیاد، بعد اینجوری رفتار کنه، بعد این اتفاق بیفته تا فلانی فلان کارو انجام بده و من به خواستم بریم.
در صورتی که اگه ایمان ما به انجام دادن اون باور زیاد باشه، تمام اون کارها به یکباره انجام میشه. خداوند از بینهایت راهی که بلده، کارها رو جوری انجام میده که هم در قالب اتفاقاته روزمره رخ بده و هم اینکه ما به اهداف و خواستهمون برسیم.
مسئولیت پذیری 100 درصد و ایمان
البته باید مسئولیت پذیری ۱۰۰ درصد رو داشته باشیم روی باورمون که میشه و حتماً اتفاق میافته کار کنیم تا بر وفق ایمان ما رخ بده و انجام بشه.
هر چقدر وقت بزاریم و روی خودمون کار کنیم تا نگاهمون به دنیا تغییر کنه به همون میزان هم زندگی ما عوض میشه.
من به عنوان روح مجرد در این دنیای سه بعدی باید روی خودم کار کنم، روی خودم به تمام معنی کلمه تا جهان من با توجه به نگاه من شکل بگیره.
در جلسۀ دهم از دورۀ ایمان گفتیم که ایمان ما به دیگران یعنی به هر چیزی غیر از خود ما. مثلاً شخصی در شغل ساخت و ساز بسیار موفق عمل میکنه و در مدت زمان کوتاهی ثروتمند میشه چون اعتقاد داره که پول در ساخت و سازه.
شخص دیگهای باور داره که چون مثلاً مصالح گرونه، نمیتونه زیاد سود کنه. دقیقاً همین اتفاق براش میافته و طبق ایمانی که داره، سود زیادی عایدش نمیشه.
ایمان به دیگران یعنی ایمان به جریان زیرین زندگی، یعنی اینکه در پس هر پرده، خداوند هست و خداوند همه چیز هست. جریان زیرین زندگی رو در دورۀ رها سازی و توکل به طور کامل توضیح دادم.
خداوند در جهان ما در قالب آدمها، کتابها، دورهها و… در زندگی ما وارد میشه و در پشت همۀ اینا خداوند هست.
همۀ دنیا به سمت پیشرفت و گسترده شدن میره. الان به نسبت ۵۰۰ سال پیش جهان خیلی بهتر شده و بسیار پیشرفت کرده و گسترده شده. ما هم که در این جهان زندگی میکنیم، در قالب نوسانات زندگی ما اتفاقاتی به وجود میآد که باید بدونیم در پشت تمامشون خداوند هست. درس اون اتفاق رو یاد بگیریم تا به رشد و پیشرفت برسیم.
سؤال کلیدی و طلایی
وقتی که من ایمان داشته باشم که خداوند این مشکل من رو حل میکنه چه کاری انجام میدم؟
همون کار رو انجام بدیم تا مشکلمون حل بشه و اگه نمیتونیم انجام بدیم فقط فکر کنیم و آگاه باشیم که چه کاری انجام میدادیم.
کمکم ایمانمون قوی میشه و اون کار رو میتونیم انجام بدیم.
اگه میخواهید که مفهوم ایمان رو بیشتر و بهتر درک کنین این دوره رو تهیه کنید. در این دوره به مباحثی مثل ایمان معکوس که متأسفانه خیلی قدرتمند عمل میکنه پرداختم. ایمان های مختلف رو توضیح دادم. ایمان عملی ایمان کلامی ایمان به خداوند ایمان به خودمون و بسیاری از نکاتی که با یادگیری اونا میتونید کل زندگیتون رو تغییر بدین. این دوره یکی از پر فروشترین دورههای من هست و عزیزانی که شرکت کردن بسیار رضایت داشتن که میتونین نظراتشون رو در صفحۀ ایمان مطالعه بفرمائید.
برای تهیۀ این دوره اینجا رو کلیک کنید
همه چیز از انرژی است و از خداونده.عالی بود