در این مقاله می‌خواهیم در مورد مزایایی ریسک کردن صحبت کنیم. مشکلاتی که غیرفعال بودن یا انفعال به وجود میاره و باعث می‌شه تا نتونیم قدم برداریم و پیش بریم. شاید از ریسک کردن بترسیم و فکر کنیم که باعث ایجاد مشکلاتی می‌شه درصورتی‌که ریسک اصلی و مهم زندگی هیچ کاری نکردن هست.
وقتی که ما یکجا بنشینیم و کاری نکنیم هم یک کاری کردیم. به عبارتی کاری انجام ندادن هم خودش یک کار هست که مشکلات یا خطرات مخصوص به خودش رو داره . در این مقاله این موضوع رو کاملاً باز می‌کنیم و توضیح می‌دیم.
با ما همراه باشید.
ریسک اصلی زندگی چیه؟
این موضوع رو با یک مثال توضیح می‌دیم.
بازی زندگی در مقابل بازی‌های کامپیوتری
کم‌وبیش همۀ ما بازی‌های کامپیوتری رو انجام دادیم یا بالاخره دیدیم و می‌دونیم روندش چگونه است. توی بازی‌های کامپیوتری هیچ‌وقت باختن و مردن مفهومی نداره. اگر game over (ببازیم) بشیم بازهم بازی رو انجام می‌دیم و بارها و بارها حاضریم از اول بازی کنیم تا بالاخره یه روزی برنده بشیم.
اگر به اون بازی علاقه‌مند باشیم و بردن در اون بازی برامون مهم باشه؛ هزار بار هم حاضریم تکرارش کنیم و انقدر ببازیم که برنده بشیم . شاید حتی چند روز یک مرحله از بازی رو تکرار کنیم تا بالاخره برنده بشیم.
اگر به عنوان یک شخص از بیرون به کسی که نگاه کنیم باشیم قطعاً شاهد نوسان‌های احساسی شخصی که بازی می‌کنه هستیم. بارها و بارها تلاش و بارها و بارها شکست، خشم، کلافگی، ناامیدی، رها کردن بازی، شاید غم و…
ولی هنوز انقدری مصمم هست با وجود تمام نشدن‌ها و حس‌های منفی بازهم بازی رو برای بردن ادامه بده.
رمز موفقیت، ادامه دادن هست
تنها ریسک هیچ وقت موفق نشدن، شروع نکردنه اون بازی و رها کردن بازی یا کار مورد علاقۀ ماست. اگر یک بازی مرحله‌به‌مرحله رو استارت بزنید و اولین باری باشه که انجامش بیدید. حتماً دقت کردید که، هیچ وقت مرحله بعدی رو نمی‌دونید و نمی‌دونید چی در انتظارتون هست و بازی برای شما چه چالشی رو طراحی کرده و دقیقاً جذابیت ماجرا همین‌جاست.
اینکه نمی‌دونید چی می‌شه؟ مرحله‌به‌مرحله جلو می‌رید و وارد یک چالشی می‌شید که نمی‌دونید قراره چی رخ بده و به چه سمتی حرکت می‌کنید و از کجا، چجوری و با چه ابزارهایی یا با چه تکنیک‌هایی باید این‌چالش رو بگذرونید. کم‌کم خود بازی شما رو راهنمایی می‌کنه و کم‌کم به سمت بردن هدایت می‌شید.
ریسک اصلی زندگی شکست در بازی یا پیروزی در آن؟
شکست در بازی، موقعیت رشد و تجربه است. چرا؟
چون هر بار که شکست بخورید و ببازید . یک تجربه‌ای به دست میارید و دقیقاً تجربه و تکراره که ما رو در اون بازی حرفه‌ای می‌کنه. هرچه قدر جلوتر بریم، کمتر می‌بازیم و بیشتر می‌بریم.
به اصطلاح قلق اون بازی رو به دست آوردیم و یاد گرفتیم که کجا، با چه ابزار و تکنیکی باید با اون چالش روبرو بشیم و چگونه با درصد خطای کمتر برنده بشیم.
بازی زندگی، بازیکن انسان
اگه درست نگاه کنیم و باکمی اغراق تمام بازی‌های کامپیوتری و ویدیویی نسخه قابل دید و کپی‌برداری شده از خود زندگی است.
تفکر عمیق در ریسک اصلی زندگی، بخش اول
زندگی بازی‌ست و ما انسان‌ها بازیکن این بازی هستیم
احتمالاً قبل از تولد جنس بازی زندگی و درس‌ها و تجربه‌هایی که می‌خواهیم داشته باشیم رو انتخاب کردیم (همانطور که الان انتخاب می‌کنیم مثلاً سراغ بازی جنگی مثل call of duty برویم یا سری بازی‌های gta) و بازی‌مان رو استارت می‌زنیم.
تفکر عمیق بخش دوم
شنیدن اینکه بردوباخت هم در زندگی مفهومی ندارد؛ برای همۀ ما که مخالف این رو باور داریم یا شوکه کننده است یا اینکه اصلاً پذیرفتنی نیست. اما درک قوانین جهان هستی و اینکه بدانیم ما کجای این بازی قرار داریم درک این قضیه و پذیرش اون کم‌کم برای ما میسر می‌کند.
تقکرعمیق بخش سوم
قوانین حاکم بر زندگی ما، قانون باور و فرکانس
وقتی درک کنیم که همه‌چیز این زندگی باور و ارتعاش هست و ما می‌توانیم ارتعاش هر چیزی رو بدهیم. (کار اصلی مجموعۀ ما یاددادن همین موضوعات در قالب دوره و تکنیک‌هاست) دیگر شکست و باخت برای ما مفهومی نداره.
چون: تمام زندگی ما، تمام اتفاقات ، تمامی شرایط، نوع حضور آدم‌ها، نوع ارتباطات ما و وضعیت مادی و مالی ما و… در اختیار ماست و خالق همۀ این‌ها خود ماییم.
تفکر عمیق بخش چهارم
مسئولیت‌پذیری ۱۰۰ درصد
مسئولیت کل زندگی ما دست خودمون هست و ما خالق کل اتفاقات زندگی‌مون هستیم و می‌تونم به زندگی‌مون هر شکل و فرمی که بخواهیم رو بدیم. (فارغ از سخت و آسون بودنش مهم ممکن بودنشه)
کافیه مسیر افکار ما تغییر کنه مسیر حس ما تغییر کنه و از هر شکست و مشکلی به نفع خودمون استفاده کنیم. این کار با تربیت و برنامه‌ریزی ناخودآگاهمون امکان پذیر هست.
تفکر عمیق بخش پنجم
در اون بازی کامپیوتری یک اتفاق همیشه رخ می‌ده. اونم اینه که همیشه ممکنه توی مراحل مختلف بازی، ببازیم و دوباره شروع کنیم.
اگه یک بازی جنگی باشه مثلاً با یک تفنگ به شخصیت بازی ما شلیک می‌شه و شخصیت می‌میره. ما یک تجربه به دست آوردیم و اون این هست که فهمیدیم از کجا به ما شلیک شده و باید چه پوزیشنی بگیریم و کجا بایستیم و یا بشینیم یا شاید نیاز باشه، سریع‌تر عمل کنیم.
تفکر عمیق در ریسک اصلی زندگی، بخش ششم
با آگاهی از قوانین و قانون باور و فرکانس
به این درک می‌رسیم که زندگی ما دست خودمونه و خالقش ماییم. حالا بخش دوم ماجرا اینجاست که هر شکست و چالشی ما رو به یک نقطه در درونمون وصل می‌کنه
مثالی برای درک بهتر موضوع
وقتی ارتباطی عاطفی رو شروع می‌کنیم و در اون رابطه شکست می‌خوریم. چالش ما نبودن یک رابطه عاطفی درست هست و هدف ما بهبود خودمون و رسیدن به یک رابطه پایدار.
تفکر عمیق بخش هفتم
نقش خودآگاهی
ما طبق چرایی بهم خوردن رابطمون احساساتی که پس از شکست عاطفی داریم و افکاری که درسرمون وجود داره و رنجی که این مساله برامون داره و … متوجه گیر درونی‌مون می‌شیم . مثل کمبود عزت و خودکم‌بینی، بلد نبودن رابطه و روان مرد یا زن رابطمون، انتخاب شخص اشتباه برای رابطه، باور اشتباه درباره روابط عاطفی و عشق، باور اشتباه درباره مردان(اگه خانم هستیم) و زنان(اگه اقاهستیم) و… باشه
که طبق قانون مهم مسئولیت‌پذیری ۱۰۰ درصد و قدرت خلق
با استفاده از دوره‌ها و تکنیک‌های خودشناسی مشکل رو کشف و حل می‌کنیم و روند مثلاً روابط عاطفی در زندگی‌مون رو از منفی به مثبت مبدل می‌کنیم.
درباره دیگر موضوعات هم همین‌طور کار می‌کنه.
تفکر عمیق در ریسک اصلی زندگی، بخش هشتم
طبق توضیحات عملاً به‌جای اینکه شکست‌ها و چالش‌ها مانع و ترسناک باشن یک موقعیت برای رشد ماست به‌جای ترس از شکست و چالش و شروع نکردن باید استقبال کنیم یا لااقل مسیرمون رو شروع کنیم و بذاریم روند طبیعی زندگی‌مون طی بشه و ما سوار بر اون باشیم و باهاش روبه جلو حرکت کنیم. قطعاً مسیر ما رو هدایت می‌کنه خودش و سمت رشد سوق می‌ده.
ولی از کجا مطمئن باشیم که خدا ما رو هدایت می‌کنه و اگر چنین قانونی هست چطور بفهمیم و باهاش هم راستا بشیم؟
تفکر عمیق بخش نهم
توی اون مثال کامپیوتری از عدم آگاهی به مراحل بعدی گفتیم . گفتیم که بازی ما رو قدم‌به‌قدم جلو می‌بره و با نشانه‌های روی اون نقشه بازی و فلش‌ها ما رو به سمت حل یک چالش از یک مرحله و ورود به مرحله و چالش بعدی هدایت می‌کنه. دقیقاً زندگی هم همین هست.
بهش می‌گیم شهود و الهامات درونی. فقط زمانی سراغ ما میاد که فکرمون و مسیرمون رو به جلو باشه و مسیر حسی و فکری‌مون سمت حل اون چالش و موفقیت باشه. این ممکن نیست مگر با ادامه دادن رو به جلو و تنها حرکت کردن. اگر دقت کرده باشید توی همون بازی هم تا زمانی که ما ایستادیم و کاری نمی‌کنیم و توی دل بازی نمیریم.
فقط کاری که باید اون لحظه انجام بدیم رو می‌دونیم و بازی فقط یک قدم جلوتر رو نشون ما می‌ده و زمانی کم‌کم می‌فهمیم توی بقیه قسمت‌های بازی چه خبره که شخصیت بازی رو حرکت بدیم و به دل اون چالش بزنیم.
در زندگی هم:
زمانی که ما مشکل رو شناسایی کردیم و با استفاده از تکنیک‌ها و دوره‌ها و در کل تغییر نوع فکر و حسمون به دل اون چالش بزنیم و به سمت رشد حرکت کنیم. طبق قانون، جهان هستی و خداوند با تمام ابزارهاش که شامل اتفاقات و آدم‌ها و الهامات درونی هست ما رو هدایت می‌کنه و قدم‌به‌قدم می‌فهمیم باید چه کاری انجام بدیم.
سخن پایانی در مورد ریسک اصلی زندگی:
فعالیت مجموعه ما درهمین زمینه هست. با تکنیک‌ها و دوره‌های مختلف دقیقاً داریم روی شما و ناخودآگاهتون و زندگی‌تون تمرکز می‌کنیم و با تکیه برقوانین حاکم برجهان و حاکم بر زندگی ما انسان‌ها یاد می‌دیم که چگونه ریشۀ مشکلاتتون رو کشف کنید و چگونه حل کنید؟
چگونه با تکیه بر شهود و الهامات درونی مسیر رشدتون رو طی کنید و نهایتاً یک چالش رو باموفقیت پشت سربذارید؟
برای این منظور می‌تونید کلمه “دستورالعمل” رو به پشتیبانی ما در تلگرام ارسال کنید تا شما رو راهنمایی کنیم.
برای عمیق‌تر شدن موضوع ریسک اصلی زندگی
ماه اول سیستم رشد شخصی پاشو
یکی از تکنیک‌هایی که می‌تونید مسیر فکری و حسی منفی‌تون رو به سمت مثبت سوق بدید و در ادامه به اون سیستم شهود و الهامات وصل بشید در این دوره آموزش داده‌شده
ماه اول از سیستم رشد شخصی پاشو
دوره ماه سوم رشد شخصی پاشو( زندگی بر اساس شهود)
در این دوره همون سیستم هدایت‌گر رو آموزش می‌دیم و بهتون کمک می‌کنیم که چگونه این سیستم رو درکش کنید، چگونه باهاش کار کنید و چگونه باهاش همسو بشید و طبق اون به سمت رشد حرکت کنید
ماه سوم از سیستم رشد شخصی پاشو
دوره ماه پنجم پاشو( سری دوره‌های پیدایش و حضور که شامل ماه پنج تا نهم و دورۀ حضور از ماه دهم و یازدهم )
در تمام دوره‌ها تکنیک‌هایی رو درس دادیم که وقتی چالشی براتون پیش اومد و به شکست خوردید بتونید ریشه اون مشکل رو کشف کنید و اون رو حل کنید و تکنیک‌های برنامه‌ریزی ناخودآگاه رو توی این سری دوره‌ها به‌طورکلی آموزش دادیم که ماه پنج اولین ماه از سری دوره‌های پیدایش و حضور هست.
سلام
واقعا همینطوره ، هیچ کاری نکردن همون مردنه
سلام
خیلی خوب بود ، متشکرم از توضیحات جامع شما
بسیار عالی و مفید 😊
ما اومدیم فقط تجربه کنیم
متشکرم بسیار عالی استاد جان
سپاسگزارم عالی بود🙏🏻❤️👌🏻