در این مقاله راجع به یکی از دلایل ترس از ازدواج صحبت میکنیم.
ترس چیست؟
یک احساس طبیعی هست که در تمام انسانها به صورت ذاتی وجود داره و دو نوع هست.
ترس مقدس و مذموم
1. ترسِ مقدس
همۀ ترسها بد نیستن، بعضی از ترسها اگه نباشن بقای ما انسانها به خطر میافته. فرض کنید که ما ترس از حیوانات وحشی رو نداشتیم 100 درصد نسلمون منقرض میشد. به این ترسها ترس مقدس میگن که برای حفظ بقا لازم هست.
2. ترس مذموم
ترسِ مذموم ترسی هست که ما رو از اقدام کاری یا عملی باز میداره، یعنی اجازه نمیده که ما کاری رو انجام بدیم و مانع میشه. به اصطلاح، عطایش رو به لقایش میبخشیم و اون کار رو انجام نمیدیم.
مثلاً در مورد ترس از ازدواج، ممکنه فقط به خاطر این میترسیم که اگه وارد رابطه بشیم، خیانت ببینیم یا رابطهمون دچار آسیب بشه، از رابطه برقرار کردن اجتناب میکنیم. در صورتی که باید ریشه یابی کنیم، یعنی هر چیزی که باعث ترس در ما میشه رو باید ریشه یابی کنیم. به ترسهایی که باعث میشن تا ما کاری رو انجام ندیم ترس مذموم میگیم.
مثل ترس از رابطه برای اینکه خیانت نبینیم و به همین دلیل اصلاً وارد رابطه نمیشیم.
صرف نظر از اینکه حتماً باید روی عزت نفسمون کار کنیم باید این باور رو ریشه یابی کنیم که دلیل وجود این باور چی هست و چطوری میتونیم که این باور رو برای همیشه خنثی و پاکسازی کرد؟
چرا از ترس از ازدواج داریم؟
چرا من وارد رابطه نمیشم؟
چون میترسم تفاهم نداشته باشیم و بعدش طلاق بگیرم.
چرا چنین فکری دارم ؟
وقتی که جواب این سؤال رو بنویسیم. به باورهایی میرسیم که چند مورد پرتکرار اون رو در این مقاله توضیح میدیم.
۱. من ایراد دارم و خوب نیستم
۲. من خوبم اما دیگران از من بهتر هستند
۳. اشخاصی که ازدواج میکنند به هم خیانت میکنن ( تصورات و افکار نادرست از سوی اطرافیان )
۴ تعداد آمار طلاق بیشتر از ازدواج هست
۵ من میخوام روی خودم کار کنم و پیشرفت کنم، در نتیجه ممکنه که بعد از مدتی فرکانسم بالا بره و از همسرم خوشم نیاد و کار به طلاق و جدایی بکشه
و دلایل خیلی زیاد دیگه که در این مقاله، فقط به این موارد میپردازیم.
تحلیل و بررسی پاسخ به ترس از ازدواج
۱. من خوب نیستم.
وقتی کسی خودش رو دارای ایراد میدونه و میگه من چون خوب نیستم و ممکنه که بعد از مدتی از چشم طرف مقابلم بیفتم و من رو دیگه دوست نداشته باشه و کار به طلاق بکشه یعنی عزت نفس نداره.
همونجوری که بارها در مقالات گذشته هم اشاره کردم، عزت نفس کلید تمام مشکلات و نداشتن عزت نفس ریشه تمام مشکلات است.
در نتیجه وقتی که خودمون رو باور نداریم این بازخورد رو به دیگران میدیم که من خوب نیستم، پس من لایق نیستم و چون لایق نیستم، دوست داشتنی و مورد تأیید نیستم و چون لایق دوست داشتنی نیستم پس تو به من محبت و توجه نکن.
و به مرور زمان باعث میشه تا طرف مقابل از ما سرد بشه و رابطه به انتها برسه.
۲. دیگران از من بهترند.
این باور هم دقیقاً معنا و مفهوم باور اول رو داره یعنی من خوب نیستم و دیگران از من بهتر هستند که باز باید روی عزت نفسمون کار کنیم.
راهکار چیه؟
ویژگیهای مثبتی که داریم رو بنویسیم و مدام اونا رو تکرار کنیم تا ملکه ذهنمون بشه. وقتی که به این باور برسیم که من خیلی خوب و با ارزش هستم. من در نوع خودم و در مقایسه با خودم بهترین هستم. باعث میشه تا دیگران هم رفتار درستی رو با ما داشته باشن. چون در این جهان یک نفر هست و آن هم من هستم و دیگران بازتابی از اعمال، اندیشهها و رفتارهای من هستند.
وقتی متوجه بشیم که در چه جایگاهی قرار داریم و چقدر در خلق زندگیمون مهم و موثریم میتونیم نوع نگاهمون رو تغییر بدیم و با کار کردن روی خودمون زندگی بهتری رو تجربه کنیم.
۳. اشخاصی که با هم ازدواج میکنند به هم خیانت میکنند.
در همۀ زمانها و همۀ مکانها، همه جور انسانی وجود داره.
هستند کسانی که با هم ازدواج میکنند و به هم خیانت میکنند و کسانی هم هستند که با هم ازدواج میکنند و همیشه با عشق به هم وفادار هستند.
البته معنای خیانت بسیار گسترده ست. منظور از خیانت فقط خیانت به معنای عام اون یعنی ارتباط داشتن با شخص سوم هست و سایر معانی خیانت رو در این مقاله باهاش کاری نداریم چون بسیار وسیع هست و در حوصله این مقاله نمیگنجه.
چرا چنین طرز تفکری داریم؟
از کودکی فیلم و سریالهایی دیدیم که در اون فیلمها خانم به آقا یا آقا به خانم خیانت میکرد و در ذهن ما ذخیره شده؛ و یا در اخبار و روزنامهها دیدیم که زن و شوهری به خاطر خیانت به همدیگه آسیب رسوندن یا به قتل رسوندن و یا هر چیز دیگهای که باعث شده تا به عنوان یک خبر مهم در روزنامهها یا اخبار گفته بشه و چون به گوش ما هم رسیده در ذهن و ضمیر ناخودآگاه ما ثبت شدن.
در مقاله قبلی به اهمیت باورها اشاره کردم که یک باور چقدر میتونه مهم باشه. به طوری که زندگی ما رو خلق کنه. در اینجا هم متوجۀ اهمیت باور شدیم و کاملاً درک کردیم که یک باور چجوری میتونه زندگی ما رو تغییر بده.
به خاطر اینکه باورها نوع نگاه ما رو شکل میدن. ما با توجه به نگاهی که داریم دنیا رو میبینیم به همین دلیل هم هست که استاد رحمانی بارها تأکید کردن که همه درست میگن. چون هر کسی دنیای خودش رو زندگی میکنه و با توجه نوع نگاهی که داره زندگی رو تجربه میکنه. اگه کسی میگه دنیا بده، زندگی خوب نیست به خاطر اینه که در جایگاهی قرار گرفته که دوربینش بدیها رو میبینه و اگه کسی باور داره که دنیا رو خوب و عادلانه میبینه، چون نوع نگاهش به زیبایی و عدالتهاست. پس هر دو درست میگن.
مثالی برای درک بهتر این موضوع
فرض کنید دو نفر قصد دارند که به خانهای بروند که درب آن خانه مثلاً آبی رنگ هست.
نفر اول از ابتدای خیابان و نفر دوم از انتهای خیابان میان. وقتی از نفر اول میپرسیم که خانه کجا ست؟ جواب میده، سمت راست من بود. اما اگه به نفر دوم بگیم، پاسخ میده، سمت چپ من بود.
از نفر اول میپرسیم که وقتی وارد خیابان شدی، آیا مغازهای بود؟
پاسخ میده بله پر از مغازه بود.
از نفر دوم که میپرسیم، میگه هیچ مغازهای نبود.
هر دو درست میگن، اما حرفاشون در تقابل هم هست.
چرا؟
چون یکی از ابتدای کوچه اومده و در مسیرش مغازههای زیادی رو دیده و خونه هم در سمت راستش بوده و شخص دیگه از انتهای خیابون وارد شده و در مسیرش هیچ مغازهای ندیده و خونه هم در سمت چپش بوده.
هر دو هم درست میگن، هرچند که حرفاشون هیچ سنخیتی با هم ندارن. در مورد زندگی و زندگی کردن هم دقیقاً همینه.
همۀ ما درست میگیم، چون از زاویۀ نگاه خودمون جهان رو میبینیم. اگه من باورم بر این هست که در هر ازدواج خیانت وجود داره، چون زوم کردم روی ازدواجهایی که با خیانت همراه بودن. در صورتی که در اطرافم و در خانوادهام، ازدواجهایی بوده که هیچ خیانتی به هم نکردن اما ذهن اصلاً توجهی به اونا نداشته و تمام تمرکزش به روی ازدواجهایی هست که به خیانت ختم شده.
چرا؟
چون میخواد از ما محافظت کنه و نمیخواد ما ازدواج کنیم تا به خیانت برسیم و آسیب ببینیم؛ بنابراین مدام از این جنس ازدواجها رو به ما نشون میده تا بترسیم و اقدام نکنیم.
۴. تعداد آمار طلاق بیشتر از ازدواج است.
من نمیدونم که این آمار درست هست یا نه اما اگه هم درست باشه فرض رو بر این میذاریم که از هر ۱۰ ازدواج ۷ ازدواج طلاق و ۳ ازدواج درست و با عشق و پایدار هست.
چرا ما تمرکزمون رو روی اون 30 درصد نمیذاریم تا ازدواجی از اون جنس داشته باشیم؟
و به این وسیله کمکم آمار ازدواجهای موفق رو افزایش بدیم. از ابتدای خلقت بشر که ۷۰ درصد طلاق نبوده، به مرور زمان به وجود اومده. دلیلش اصلاً مهم نیست، مهم اینه که به وجود اومده.
کاری که ما باید انجام بدیم این هست که با کار کردن روی خودمون و روی نوع نگاهمون و همچنین با پاکسازی باورهای بازدارنده و توجه کردن روی نکات مثبت، یک ازدواج خوب رو تجربه کنیم. تا به مرور زمان آمار ازدواجهای پایدار و البته درست و اصولی بیشتر از آمار ازدواجهایی باشه که به طلاق ختم میشه.
چون ماندن در یک رابطه اشتباه اصلاً مورد تأیید نیست، هدف ما ازدواجی هست که در اون زندگی، هر دو نفر حالشون خوب باشه و به رشد و پیشرفتشون کمک بشه و در کنار هم رشد کنن.
۵. این باور خیلی باور مهمی هست.
من میخوام روی خودم کار کنم در نتیجه اگه پیشرفت کنم باعث میشه تا بعد از مدتی فرکانسم بالا بره و از همسرم خوشم نیاد و کار به طلاق و جدایی بکشه.
متأسفانه این باور خیلی از عزیزانی هست که تو این چند روزه به من پیام دادن. درسته که ما با تغییر ارتعاشمون باعث میشیم تا افرادی که در ارتعاش ما نیستند از زندگیمون حذف بشن اما همونطور که برای حذف اون افراد تأثیر میزاریم. برای پیشرفت اون افراد هم اثر داریم.
اگر شخص مقابل آمادگی داشته باشه، هر دو با هم در یک مسیر قرار میگیرن و با هم رشد میکنند ولی اگه آمادگی نداشته باشه، صرفاً به معنای حذف فیزیکی نیست. یعنی قرار نیست که چون ما در مسیر خودشناسی و خودآگاهی قرار داریم و روی رشد و پیشرفت خودمون کار میکنیم و چون همسرمون در این مسیر نیست طلاق اتفاق بیفته.
نه اصلاً اینجوری نیست.
فقط ما در مدار هم نیستیم و نوع نگاههامون با هم متفاوت هستند. مثلاً ممکنه اتفاقی همسر ما رو ناراحت کنه ولی ما چون به خودشناسی رسیدیم، از اون اتفاق یا حادثه ناراحت نشیم و مسئولیت ۱۰۰ درصد رو بپذیریم.
بازم تأکید میکنم، وقتی که ما ارتعاشمون بالا بره روی اطرافیانمون تأثیر میذاریم و باعث میشه تا اونها هم در مسیر قرار بگیرن، مگر اینکه مقاومتهای ذهنشون خیلی زیاد باشه. باز هم به این معنای نیست که طلاق اتفاق بیفته.
این چند مورد از موارد مهمتری بود که در مورد ترس از رابطه وجود داشت که بهش پرداختیم.
راه حلها چیه؟
به طور کلی برای هر پنج مورد،
۱. باید روی عزت نفسمون کار کنیم
۲. باورهای بازدارنده رو بشناسیم، پاکسازی و خنثی کنیم.
۳. نوع نگاهمون رو تغییر بدیم تا بتونیم زندگی خوب و عالی رو تجربه کنیم
و اما
یه راهکار بسیار عالی که در این مورد میتونیم انجام بدیم این هست که همیشه باید از ترسهامون گذر کنیم.
یعنی چی؟
فرض کنید که میخواید از یک رودخانهای رد بشید، اگه اون رودخانه پل داشته باشه، به راحتی گذر میکنید اما اگه پل نداشته باشه، گذشتن از رودخانه با ترس و احتیاط همراه است. در مورد ترسها هم ما باید به راحتی گذر کنیم یعنی اگه ترس رو به رودخانه تشبیه کنیم توکل و ایمان و اعتماد به خداوند باید بشه پلی که ما رو راحت از این رودخانه عبور میده.
در دوره ایمان و همچنین ماه پنجم از سری دورههای سیستم رشد شخصی پاشو، به طور کامل در مورد ایمان صحبت شد.
برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد میکنم این دو دوره رو تهیه بفرمایید.
راهکار برای نترسیدن
تمام ترسهای ما به خاطر عدم شناخت هست. مثلاً ما از جای تاریک میترسیم چون نمیدونیم که در اون مکان تاریک چه چیزی وجود داره. چون اطلاعات و آگاهی نداریم میترسیم.
اما وقتی که بچه بودیم و دست مادرمون رو میگرفتیم حتی در تاریکیها هم هیچ ترسی نداشتیم، چون خیالمون راحت بود که مادرمون هست و مادرمون حواسش به همه چی هست.
الان هم اگه میخواهیم که به ترسهامون غلبه کنیم و از ترسهامون به نفع خودمون استفاده کنیم تا بتونیم به رشد و پیشرفت برسیم، تنها راهش اینه که خودمون رو در اتصال با یک بزرگتر ببینیم. بزرگتری که خداوند هست. خدایی که همیشه حواسش به ما هست و از ما مراقبت میکنه، بنابراین همیشه خودمون رو در اتصال به خداوند بدونیم تا بتونیم خیلی راحت از تمام ترسهامون گذر کنیم و و در مسیری که ما رو به اهدافمون میرسونه گام برداریم.
خیلی ممنونم از اینکه همراه ما بودید.
لطفاً نظراتتون رو کامنت کنید و اگه انتقاد و پیشنهادی دارید عنوان کنید.
برای عمیقتر شدن موضوع
دورۀ ایمان
همونطور که در مقاله اشاره کردم دوره ایمان باعث میشه تا خیلی راحت بتونیم بر ترسهامون غلبه کنیم و از ترسهامون به نفع خودمون استفاده کنیم و به مسیر ادامه بدیم. در دوره ایمان در رابطه با موضوعاتی مثل شرح دانسته و ایمان، خنثی کردن باور بدشانسی، شرح قوانین جهان هستی، شرح ایمان معکوس و تبدیل اون به ایمان درست و … موضوعات بسیار دیگه صحبت شده. دوره ایمان یکی از پرفروشترین دورههاست و شما عزیزان رضایت زیادی از دوره داشتید و نتایج فوقالعادهای کسب کردید.
دورۀ رهاسازی و توکل
در دوره رهاسازی و توکل یاد میگیریم که چجوری به خداوند تفکر کنید تا بتونیم به تمام اهدافی که میخوایم برسیم. البته ما تمام تلاشمون رو میکنیم اما نتیجه رو به خداوند میسپاریم. شاید گفتن این موضول خیلی راحت باشه و به عنوان کلیشه همیشه استفاده کنیم که توکل به خدا و یا هرچه خدا بخواد همونه. ولی در عمل و رفتار، توکل ما به خدا خیلی کم هست. این یک نوع مهارتیست که با تمرین و تکرار به وجود میاد که در این دوره به تمام نکات و جزئیات پرداخته شده.
دوره رها سازی و توکل ( در هواپونوپونو)
دوره هنر باشکوه زیستن
در این دوره روی باورهای بازدارنده در مورد زندگی و زندگی کردن صحبت شده. بسیاری از باورهایی که در رابطه با زندگی کردن هست و ما از وجود اونا بیاطلاعیم و در ذهن و ضمیر ناخودآگاهمون وجود داره و باعث شده تا ما نتونیم یک زندگی خوب و عالی رو خلق و تجربه کنیم.
بنابراین دچار شکست و یا مشکلاتی در زندگیمون میشیم. برای اینکه بتونیم زندگیمون رو اونجوری که میخوایم بسازیم باید اصول و قواعد چگونه زندگی کردن رو بیاموزیم. در این دورۀ بسیار فوق العاده به این موضوع پرداخته شده. این دوره از سری دورههای هک واقعیت هست و بهای این دوره به نسبت مطالب ارزنده اون بسیار اندک و تقریباً رایگانه.
در این جهان یک نفر هست و آن هم من هستم و دیگران بازتابی از اعمال، اندیشهها و رفتارهای من هستند.
متشکرم
عااالی بود خیلی مفید بود برام ممنونم😍
دقیقا این باورها در ما وجود داره و عامل ترسمون میشه
خیلی خوب بود . سپاس
بی نظیر بود
عالی و مفید بود
ذقیقا مشکل از نداشتن اعتماد بنفس
آگاهی های خوبی بود سپاسگذارم
ازدواج مرحله ی مهمی در زندگیه و مثل بقیه مراحل چالش های خودش رو داره
تقویت عزت نفس، تغییر باورها و مهم تر از همه ایمان و توکل بر خداوند زندگی پر از سعادت و آرامش را به همراه دارد
مفید وعالی بود
سپاس
ازدواج يعني شيفتگي، زخم، فهم، اوج
متاسفانه ما اكثرا نگاه آرماني به ازدواج داريم و فكر ميكنيم وقتي ازدواج كرديم يعني ديگه همه چيز بايد گل و بلبل و هميشه عاشقانه باشه و معمولا با ضعفهامون انتهاب و ازدواج ميكنيم و اين باعث ترسهاي زياد در ما ميشه و ترس يعني عدم آگاهي در مورد اون موضوع. پس اگر اطلاعاتمون رو بيشتر كنيم و اگر با اين ديد كه ازدواج بستري براي خودشناسي هست و ما بايد خودمون رو پيدا كنيم، وارد ازدواج بشيم ديگه خيلي از رنجها مارو نميترسونه و زود از پا در نمياره بلكه در هر بحث و مجادله اي دنبال خودمون و… ادامه دیدگاه
بسيار عالي بود👌🏻🌺
بسیار عالی بود👍
ممنون