در این پست وبلاگ راجع به موضوعی صحبت کنم که در جلسۀ بیستوچهارم ماه نهم از دورۀ سیستم رشد شخصی پاشو بهش پرداختم.
کشتی زندگی
زندگی ما مثل یک کشتی ست که برنامههایی رو نصب داره. ما رهبر کشتی زندگی خودمون هستیم و فقط باید در مسیر درست حرکت کنیم.
تا الآن نمیدونستیم که چه کاری باید انجام بدیم و به جاهایل رفتیم که متأسفانه به مسیرهای اشتباهی رفتیم.
ایرادهای زیادی در سیستم رانندگی اتوماتیک کشتی ما وجود داره. در این پست وبلاگ قصد داریم که رانندگی کشتی زندگی رو یاد بگیریم و برنامههاش رو تغییر بدیم.
کشتی، سیستم کامپیوتری فوق پیشرفته داره.
در ماههای قبل یاد گرفتیم که
سکان رو چطور در دست بگیریم؟
چطور کار کنیم؟
به چه سمتی جهت بدیم؟
چطوری سیستم سوخت رو درست کنیم که با سرعت بیشتری حرکت کنه؟
و…
همۀ اینا رو یاد گرفتیم و تونستیم یه جاهایی سکان رو بچرخونیم.
نشانههای زیادی هم دیدیم که داره زندگیمون رو به یه مسیرهای درستی میبره.
همۀ اینا رو میبینیم ولی نمیدونیم که چه برنامههایی روی کشتی زندگی ما نصب هست.فقط میدونیم که یکسری برنامههای اتوماتیک داره و بدون اینکه ما بهش بگیم کجا بره، در حال حرکت هست.
کاری که ما باید انجام بدیم اینه که سکان رو به سمت جاهایی که میخوایم بریم، بچرخونیم. باید حواسمون باشه تا سیستم رانندگی اتوماتیک کشتی به طرف صخرهها، مشکلات و گرفتاریها نچرخه.
بنابراین همیشه باید حواسمون جمع باشه. حواس پخشی نداشته باشیم. فکرمون رو متمرکز کنیم و به عبارتی همیشه در لحظۀ حال باشیم.
راهحل برای رسیدن به مقصد مدنظر
برای اینکه بتونیم این کارها رو انجام بدیم یکسری تمرینها رو باید انجام بدین. پیشنهاد میکنم که مدام فایلها رو گوش بدید، تا بتونید فرمون کشتی زندگیتون رو به سمت هدف موردنظر یچرخونید. فقط در این صورت هست که میتونید از مسیرهای درست یه جایی که میخواهید برسیید. البته اگه دوباره رهاش کنید باز سرکشتی کج میشه و به سمت همون صخرهها و جاهایی که اصلاً نمیخواستیم بریم و به جاهایی که خوب نیستن، میره.
چرا این اتفاق میافته؟
در جلسۀ بیستوچهارم ماه نهم توضیح دادیم که به خاطر اینه که سیستم رانندگی کشتی زندگی اتوماتیک هست و با برنامههایی کار میکنه که از قبل دریافت کرده. یک سیستم صوتی هم هست که دائم تو کشتی پخش میشه و اون هم همون گفتگوهای درونی ماست.
بعضی از ماشینها سیستم گفتگوی خودکار دارن و یا در هواپیما سیستمهایی وجود داره که به صورت اتوماتیک سخنگو داره و صحبت میکنه و گزارش میده. از شرایط میگه و از اینکه میخوایم به کجا بریم و…
سخنگو هم طبق همون برنامههایی که روی اون سیستم رانندگی اتوماتیک چیده شده، عمل میکنه.
خب با این تشبیه متوجه شدید که کشتی و حرکت کردن اون و برنامههایی که داره یعنی چی و مصداقش در زندگی ما چی هست.
کافی ست این موارد رو در زندگی خودمون پیدا کنیم و بهش فکر کنیم. به ما یکسری برنامه داده شده که بر اساس اون برنامهها، زندگیمون به این شکلی که هست، خلق شده.
ما هیچوقت نخواستیم بدبخت بشیم ومشکل برامون پیش بیاد. ولی پیش اومد.
چرا پیش اومد؟
چون ما یکسری برنامهها به این سیستم دادیم که ما رو هدایت میکنه. بدون اینکه ما بخوایم و بدونیم که اون برنامهها چی هستن و چجوری عمل میکنن.
مثلاً فرض کنید که کشتی به سمت صخرهها و مشکلات و … میرفت. کاری که ما انجام میدادیم چی بود؟ با یک تکه چوب به عنوان پارو از اول زندگی تا الآن پارو میزدیم که بتونیم جهت کشتی رو عوض کنیم. غافل از اینکه اصلاً نمیشه با این روش جهت کشتی اون هم به این عظمت و بزرگی رو با یه چوب یا پارو عوض کرد. هرچقدر تلاش کنی یا بجنگی، هیچ فایدهای نداره.
در این مواقع راهکار چیه و چه کاری باید انجام بدیم؟
فقط باید کار کردن با کشتی رو یاد بگیری.
در ماههای گذشته کار کردن با کشتی رو یاد گرفتیم و حالا در این ماه یعنی ماه نهم و در جلسۀ بیستوچهارم به سیستم رانندگی اتوماتیک رسیدیم.
زمانی که در زندگیتون اتفاقهایی میافته و یا گفتگوهای ذهنی شما دائم باهاتون حرف میزنه. ممکنه شما رو متقاعد کنه که ولش کن. آخرش چی میخواد بشه تا شما رو منصرف کنه.
ولی وقتی یک نفر مثل من، کنار شما باشه و باهاتون صحبت کنه، در چنین مواقعی مدام بهتون تلنگر میزنم که بیدار بشید.
الآن شما در سطحی هستید که اگاهیتون خیلی بالا ست. ولی باز این صداها ممکنه فریبتون بده و شما یادتون بره که کجا هستید و داشتید چکار میکردید و چه چیزهایی یادگرفتید.
گاهی ما توی خونه نشستیم و کاری انجام نمیدیم و مشکلات و سختیها پشت سر هم در زندگیمون به وجود میاد.
یه لحظه بیاید به بر عکسش فکر کنیم. فرض کنید خونه نشستید و براتون خوشبختی میباره. مدام اتفاقات خوب میافته و خبر خوش میشنویم. یه بار تلاش میکنید ولی بیست تا نتیجه میاد.
حالا ذهن میگه که نه اینجوری نیست. دلت خوشه. امکان نداره که بتونی اینجوری زندگی کنی و… ولی چطور برای اونی که توی خونه نشسته و از زمین و اسمان براش بدبختی میباره، میشه.
وقتی اون بشه اینم میشه.
تجربۀ زندگی
در شرایط مالی خیلی بدی بودم. برای حدود دوازده سال در کارخانه کار میکردم. البته هر جا کار میکردیم حقوقم رو دیر میدادن. تقریباً هر شش ماه یه بار حقوق میدادن. هروقت دوست داشتن یه پولی میدادن و میگفتن فعلاً این رو داشته باشید.
کل سالهایی که کار کردم، اینجوری بود. ولی همیشه مطالعه داشتم و اهل کتاب خوندن بودم. دائم کتاب میخوندم. در مورد همه چیز مطالعه و تحقیق میکردم. فلسفه، انسان شناسی، زمینه های مختلف عرفان و…
با اینکه هیچوقت سر وقت و به موقع حقوقم رو ندادن اما کتاب از دستم نیفتاد. همیشه مطالعه در برنامههای روزانهم بود.
با این شرایط جلو اومدم. در دورههای مختلف شرکت کردم، کلی کار انجام دادم و نوشتم و…
تا اینکه…
یه روزی یه نکتهای برام باز شد.
که این باز شدن، نتیجۀ همون مطالعات و تحقیقات بود و همچنین شرکت در دورههایی که رفته بودم.
خلاصه اروم اروم سطح ارتعاش من بالا اومد، تا یه جایی که یه موضوع برام باز شد. انگار بازی رو بردم. خستگی تمام اون سالهایی که کار کردم و صبح زود ساعت چهار صبح از خواب بیدار میشدم و سوار سرویس میشدم و به کارخانه میرفتم و میاومدم در اومد.
انگار خستگی تمام اونا با همین یک مفهومی که برام باز شده بود، در اومد.
اون مفهوم چی بود؟
وقتی اونی که هیچ کاری نمیکنه یعنی به دنبال بدبختی نیست و هیچ کاری نمیکنه ولی از در و دیوار براش بدبختی میباره.
وقتی برای اون اینجوریه میشه، چرا برعکسش نشه؟
چرا اونی که تو خونه نشسته و براش بدبختی میباره کاملاً منطقی و درست هست ولی برای یکی که خونه نشسته و هیچ کاری هم نمیکنه خوشبختی پشت خوشبختی نمیباره.
وقتی که اون میشه، چرا این نشه؟
و اینجا بود که دیگه یهو باز شد.
یهو در اسمان باز شد و دیگه تموم شد.
من وارد مسیرهایی شدم که دیگه خیلی فرق میکرد.
الآن نسبت به هر ادمی رو باید با قبلش مقایسه کرد.
من نسبت به قبل، اگه نمرم ده بود الآن هزار شده. کسی که من رو میشناسه، میدونه که من چه انقلابی در زندگیم کردم.
خیلی کتاب میخوندم و خیلی دوره میرفتم. همیشه به دنبال آگاهی بودم ولی چون که درونگرا هستم. همۀ آگاهیها برای خودم بود و گفتگویی نداشتم.
نقطۀ عطف زندگی من، همین آگاهیها و درسهایی ست که شما اروم اروم یاد میگیرین.
در نهایت سطح ارتعاشم کمکم بالا اومد تا اون ضربۀ نهایی زده شد. اونجا بود که گفتم من بازی زندگی رو بردم و دیگه تموم شد.
بازی زندگی
این باور که امکان وجود داره که یک نفر تو خونهش بشینه و از در و دیوار براش بدبختی میباره. کاملاً منطقی و شدنی ست. پس میشه که تو خونه بشینیم و از در و دیوار برامون خوشبختی بباره.
این کلید و نکته همون سیستم رانندگی اتوماتیک هست.
در این نوع رانندگی، یکسری برنامهها به ماشین داده شده که بر اساس این برنامهها در اون مسیرهایی که در برنامه هست، حرکت میکنه. بدون اینکه تو کاری کنی.
برای اون شخصی هم که در خانه نشسته و براش از در و دیوار بدبختی میباره هم این برنامه نهادینه شده.
یعنی اون سیستم رانندگی اتوماتیک برنامههایی بهش داده شده که اون رو به سمت گرفتاری و مشکلات میبره. حالا ما میخوایم این بازی رو تغییر بدیم.
همینجوری که داد زدم و گفتم که من بازی رو بردم. الآن میخوام شما بدونید که بازی رو بردید و دوباره به خودتون آفرین بگید.
قصد داریم که سیستم رانندگی اتوماتیک رو باهاتون کار کنم و این برنامههایی که در این چند ماه و خصوصاً در این جلسه، نهادینه و نصب کردیم رو کاملاً توضیح بدم.
همۀ این برنامهها، پایهای بود که باید روی اونا کار میکردید و باور هاتون رو شناسایی میکردین.
تکنیک های مختلفی رو بهتون آموزش دادم و یکی از مهمترین تکنیکهایی که یاد گرفتین، همین تکنيک مانیتورینگ ذهن بود. بعدها یه تکنيک چرا هم بهش اضافه شد که همتون انجام دادید و در چند پست قبل هم توضیح دادم.
مانیتورینگ ذهن یعنی چی؟
مانیتورینگ ذهن رو که قبلاًًً یاد گرفتید رو کمی بیشتر توضیح میدم.
گفتیم که این سیستم آتوپایلوت هست و اون سخنگویی ست که میگه، الآن این کار رو انجام بده، اون کار رو انجام نده، نمیشه، امکان نداره، هیچ راهی نیست که شما خوشبخت بشید و تا آخر عمرت بدبخت میمونی و…
دائم بر اساس اون برنامههایی که بهش داده شده، حرف میزنه و ما رو ناامید میکنه.
کاری که ما انجام میدادیم این بود که با مانیتورینگ ذهن و با تکنیک چرا باورهای اشتباه و مضر رو شناسایی میکردیم و به جای اونا باورهای درست رو ثبت و ذخیره میکردیم.
و طبق تکنیکهایی که قبلاًً بهتون گفته شد تمام کار رو انجام میدادیم تا اروم اروم برنامهها نصب بشن و به جای اون سخنگوی خودکار که تو کشتی حرف میزنه و میگه تو هیچوقت هیچی نمیشی، هیچ وقت درست نمیشی، این کشتی داره به صخره ها میخوره، به زودی نابود میشی، هیچ راه فرار نیست و…
به جای تمام این حرفهای بیهوده و ناامید کننده، حرفهایی بهش یاد میدیم که بگه.
شما دارید به مقصد نزدیک میشید، ادامه بده تو عالی هستی، تو فوقالعاده هستی، آفرین که اینقدر قشنگ داری رو خودت کار میکنی، آفرین که اینقدر خوب تو مسیر موندی، تو جذابی، عالی هستی، فوقالعادهای و…
تا کشتی زندگی ما اتوماتیک در مسیرهای عالی، فوقالعاده و دوست داشتنی حرکت کنه.
ما در خانه نشستیم و زندگی میکنیم و از زندگیمون لذت میبریم اما هزاران اتفاق عالی برامون رخ میده.
در این جلسه میخوام که مانیتورینگ ذهن پیشرفته رو توضیح بدم.
مانیتورینگ ذهن پیشرفته چیه؟
در جلسۀ بیستوچهارم ماه نهم مانیتورینگ ذهن پیشرفته رو به طور کامل توضیح دادم که: به این صورت هست که دیگه نیازی نیست، بخواهید گفتگوهای ذهنیتون رو درمورد یک موضوعی، بنویسید و بعد جملههای مثبتش رو بنویسید و اون جملههای مثبت رو وارد دفتر باورهانون کنین و هر روز بخونین و…
البته از این تکنیک هم میتونید استفاده کنید و هر وقت فرصت کردین، باورهای اشتباهتون رو استخراج کنیدو در دفترتون با تکنیکهای که گفتیم، انجام بدید و یا اینکه با صداتون جملات رو ضبط کنید و گوش بدید.
ولی این روش هم یک ابزار دم دستی و فوق پیشرفته ست که میتونید در لحظه و سریع باهاش کار کنین.
مثلاً میخواید الآن یک کاری انجام بدید. یک برنامه ریزی برای یه کاری دارید.
مثلاً میخواید که یک پروژه و یا یک شغل و یا کاری رو راه اندازی کنید. فرض کنید که میخواید یک فروشگاهی رو راه اندازی کنید. بعد برنامه ریزی میکنید و طبق منطق پیش میرید، مثلاً میگین که من اینقدر پول دارم. اینکار رو میتونم انجام بدم. اینجا این کار رو میکنم و… اما ناگهان در ذهنتون یک گفتگویی به وجود میاد که: نه تو نمیتونی و…
کاری که باید انجام بدین چیه؟
هوشیار باشین.
ذهنتون گفت تو نمیتونی؟
همونجا تو ذهنتون سریع جمله برعکس همون رو بگید؛ یعنی همون مانیتورینگ ذهن رو انجام بدین. ذهنتون میکه تو نمیتونی، شما جملۀ برعکس همون چیزی که گفت رو بگید.
من میتونم. بگید و تکرار کنید.
یعنی به محض اینکه گفت تو نمیتونی. سریع تو ذهنتون یا با صدای بلند و هر جور که راحتتر هستین، بگید من میتونم، من میتونم، من میتونم، من میتونم، من میتونم و… هرچی بیشتر، بهتر.
اگه گفت کسی از تو چیزی نمیخره؟ همون لحظه تو ذهنتون بگید: مشتریهای من فراوانند، مشتریهای فراوانند، مشتریهای من فراوانند، مشتریهای فراوانند و…
این روش رو در همه جای زندگیتون استفاده کنین.
و ذهن آگاهی دائماً همراهتون باشه.
شما ناخدای کشتی زندگیتون هستید. ناخدای حرفهای، حواسش به همۀ بخشهای کشتی هست.
کشتی اتوماتیک میره و با برنامههای درستی که بهش دادیم، به سمتهای خوبی حرکت میکنه. ولی باز باید حواستون باشه و بینید که کجا میره.
برای اینکه در ذهنتون کاملاً نهادینه بشه تا یکی، دو هفته حتماً روزی چند بار آلارم بزارید. عنوان آلارم رو هم بزارید مانیتورینگ پیشرفته تا یادتون بیاد و هر لحظه که آلارم خورد متوجه بشید که گفتگوهای ذهنتیتون چی میگن؟
اگه در یه ساعت گذشته به یادتون افتاد که ذهنتون چه قدر حرفهای منفی گفته و شما حواستون نبود. هیچ اشکالی نداره. همون لحظه این تکنیک رو انجام بدید.
یکی دو هفته که انجام بدید، عادت میکنید و جزء برنامههای روتین زندگیتون میشه و به صورت خودکار در زندگیتون اجرا میشه. دیگه نیازی نیست که فکر کنید، یعنی به محض اینکه در ذهنتون یک جمله منفی بیاد، همون لحظه، جمله مثبتش رو میگید.
این ابزار رو در کوله پشتیتون داشته باشید تا همیشه یادتون بمونه که انجام بدید.
وقتی که این برنامه نصب بشه. کشتی ذهنی یا کشتی جهان هستی شما رو به سمتی هدایت میکنه که عالی و به نفعتون هست.
نکتۀ بسیار مهم
تا زمانی که شما از مسیر زندگیتون لذت نبرید، هیچ وقت به مقصد نمیرسید. اگه هم به مقصد برسید از نتیجۀ کار لذت نمیبرید. مثلاً تا زمانی که از ماشینی که دارین، لذت نبرید، هیچوقت ماشین بهتری نمیخرید.
خداروشکر کنید و با چیزهایی که دارین، لذت ببرید.
در کنارش بخواهید که حالا که همه چیز در زندگیتون عالی ست، این چیز هم باشه که چه بهتر و بیشتر خوشحال میشم.
توضیحاتی در مورد این دوره
در این دوره یعنی ماه نهم از سری دورههای سیستم رشد شخصی پاشو، در مورد موضوعاتی مثل جهانهای موازی، فرکانسها و ارتعاشات، کد نویسی و بعد پنجم و موضوعات مهم و ارزشمند بسیاری صحبت میکنیم.
برای تهیۀ این دوره اینجا رو کلیک کنید
خدایا شکرت بخاطر این آگاهی🙏💐
ممنونم ازتون موفق و موید باشید🌺
يكى از بهترين مطالبى بود كه تا به امروز خوندم… 👌🏻🦋🕊
مطالب مفیدی بود سپاس🙏
موفق و پیروز باشید
عالی بود
سپاس
ممنون استاد كه تكنيكهاي كاربردي و عالي آموزش مي دهيد🌸🌸🌸
بسيار عالي بود
تکنیک جالبی برای کنترل ذهن و تغییر باورها ارائه شد، حتما انجامش میدم سپاسگزارم
برایت عشق و نور را آرزو می کنم!
برایت بیداری و آگاهی را آرزو می کنم!
برایت آرامشی ورای درک ذهن بشریت آرزومندم!
ما چیزهایی را که داریم، تا وقتی از دستشان ندهیم، آنها را نمیشناسم. تمام سفر این دنیا ازدست دادنِ چیزی است که باید به آن برسیم. آنچه را که پیشاپیش داریم از آن هشیار نیستیم تا وقتی که یک بار آن را از دست بدهیم. آن را از دست دادهایم، پس باید به دنبالش بگردیم. روزی که آن را پیدا کنیم، آنوقت چیزی جز خندیدن هنگام نوشیدن چای وجود ندارد. در چین، وقتی سه قدیس به اشراق رسیدند، شروع کردند به پرسهزدن در روستاها و خندیدن. هرگاه کسی چیزی از آنان میپرسید، آنان فقط میخندیدند. اول یکی میخندید، سپس دومی… ادامه دیدگاه
مقصدی به نام خوشبختی وجود ندارد؛
از مسیر لذت نبری، باختی…
آرامش بر تو باد، تمام آرامشم!
آرامشی که “من” است!
آرامشی که “من هستم” است!
آرامشی برای همیشه، حال، دائما و بیشتر از اینها…
آرامشم را به تو می دهم.
آرامشم را پیش تو باقی می گذارم.
نه آرامش ِ جهان، بلکه فقط، آرامشم!
آرامش ِ “من”
#مورنا_نالاماکو_سیمیونا
عشقِ تو، می تواند دنیا را تغییر بدهد! پَرِ عشق را بجنبان!
روح مادر زمین عزیز (گایا)
متاسفم
لطفا مرا ببخش
سپاسگزارم
دوستت دارم
آرامش “من”…
بودا هیچگاه نگفت:
“اندیشه ات را متوقف کن”
او گفت:
“آگاهانه نفس بکش”
اندیشه اینگونه خود باز خواهد ایستاد!
کلید تو برای ورود به دنیای درون، تنفس توست!
پس آگاهانه دَم بگیر و آگاهانه بازدم کن!
اگر خواستهای در تو برخواست، فقط تماشایش کن؛ چیزی نگو، سرکوب و سرزنشاش نکن، با آن نجنگ، داوریاش نکن، فقط نگاهش کن! آگاه باش که اگر ضد خواسته و آرزوها شوی، باز هم این خودش یک خواسته است، یک خواستهی جدید و تو دوباره به دام افتادهای. اگر حالت ِ بیخواهشی را تمنا کنی، باز هم وارد همان ویرانهی رنجآور شدهای، “فقط تماشایش کن” با مشاهدهی آگاهانهی خواسته و امیال، آنها به خودیِ خود میمیرند ــ تو آنها را نمیکشی و سرکوب نمیکنی. اگر سرکوب کنی لیز میخورد و به ژرفای ناخودآگاهت میرود، و از آنجا دوباره کنترل تو را به… ادامه دیدگاه
چهار مرحله به بیداری:
شاهد بدنت باش
از افکارت آگاه شو
از احساست آگاه شو
و در آخر از آگاهیات، آگاه شو…
با پاکسازی به روش هواُپونوپونو دستهام همیشه پر از پول و ثروتِ!
پول زیبایم!
سپاسگزارم
دوستت دارم
آی لاو یو … ❤️😍🤗
چقدر سخاوتمندانه آگاهی های ناب رو در اختیار ما قرار میدین . خدا خیرتون بده🌸 .من هنوز به ماه نهم نرسیدم اما تمام سیستم پاشو واقعا بی نظیره 👌👌