در این مقاله میخواهیم در مورد نقش قربانی صحبت کنیم. موضوعی که در دورۀ مسئولیت پذیری 100 درصد توضیح دادم. این دوره و این مبحث بسیار مهم و کلیدی هست و برای موفقیت ما در هر زمینهای لازم و ضروری هست.
اینکه چه عواملی باعث میشن تا ما نقش قربانی رو بپذیریم و در این جایگاه به زندگی ادامه بدیم و چه راهکارهایی میتونه کمک کنه تا بتونیم از جایگاه ضعف و قربانی شدن بیرون بیاییم. چجوری خودمون رو با هر شرایطی که داریم بپذیریم تا بتونیم مثل ققنوس از دل آتش متولد بشیم و زندگی جدیدی رو شروع کنیم.
نقش ما در زندگی چیست؟
تا حالا به این جمله فکر کردید؟
چه نقشهایی در زندگی دارید؟ از پس تمام نقشها برمیایید؟
کدوم نقش رو فدای نقش دیگه میکنید و چرا؟
چجوری میتونید تمام نقشها رو به خوبی انجام بدید؟
چرا باید این همه نقش رو بپذیرید؟
آیا هر نقشی یک درسی برای من داره؟ اون درس چی هست؟
و هزاران سؤال دیگه که میشه از خودمون بپرسیم تا متوجۀ هدفمون از آفرینش بشیم.
ما در هر برههای از زندگیمون باشیم و با هر مشکل و چالشی دست و پنجه نرم کنیم میتونیم اون مشکل رو حل کنیم. چون خداوند به اندازۀ ظرفیت ما بهمون نقش میده. هر چقدر ظرف وجودی ما گنجایش داشته باشه به همون میزان میتونیم از اقیانوس بیکران خداوند بهره بگیریم.
گنجایش هر کسی با خودش مقایسه میشه بنابراین نباید فکر کنیم که چون مشکلات من بیشتره یا ثروت من عظیمتر هست پس من برتر هستم.
هر کسی با خودش مقایسه میشه و این یعنی عدالت. علم یک کودک دبستانی و مشکلاتی که داره به اندازۀ سن و سالش هست و علم و مشکلات یک دانشجو هم با توجه به شرایطش سنجیده میشه. کودک دبستانی برتر هست یا دانشجو؟
هیچکدوم. هر دو در جایگاه خودش عالی و مفید هستند.
جنس نقش ما چیست؟
در هر نقشی که داریم مثل نقش مادر، پدر، فرزند، کارمند، خانهدار، کارفرما، همسر و… یک جنسی داریم؛ یعنی یا قربانی هستیم یا خالق. یک مادر قربانی که تمام زندگیش رو از روی ضعف و ناتوانی فدا میکنه یا یک مادر که با قدرتی که داره باعث موفقیت بچههاش میشه.
هر دو مادر در ظاهر یک کار رو انجام میدن. هر دو باعث میشن تا فرزندشون به رشد و شکوفایی برسه اما در پس اون نقش چه احساسی وجود داره. بازتاب اون احساس مهم هست چون هم در زندگی مادر مؤثره و هم در زندگی فرزندان.
من قربانی انتخاب پدر و مادرم هستم و هیچ کاری نمیتونم انجام بدم. چیکار کنم؟
این جمله پر از احساس ضعف و ناامیدی هست. ضعف و ناامیدی در دو صورت به وجود میاد.
ما کاری رو انجام دادیم و نتوستیم موفق بشیم.
دیگران ما رو تخریب شخصیتی کردن و عزت نفس و اعتماد به نفس ما رو گرفتن و ما نمیتونیم این جسارت و شهامت رو داشته باشیم که اقدام کنیم.
در پاسخ به این سؤال میتونیم بگیم انتخاب نکردن هم یک نوع انتخاب هست. تغییر نکردن هم یک نوع تغییر هست.
یعنی چی؟
ما انتخاب میکنیم که تغییر کنیم یا نه. اگه تغییر کنیم انتخاب ما تغییر و اگه تغییر نکنیم انتخاب ما تغییر نکردن هست.
در مورد تغییر هم دقیقاً همینه. ما یک روشی رو انجام میدیم و با انجامش تغییر میکنیم و یا همچنان همون سبک قدیمی رو انجام میدیم؛ یعنی در ظاهر هیچ تغییری صورت نگرفته اما چون جهان هستی در حال تغییر و رشد هست به ناچار ما در شرایط جدید قرار میگیریم و به این صورت تغییر انجام میشه. در مورد اول ما به انتخاب خودمون تغییر میکنیم و در مورد دوم تغییر به اجبار انجام میشه.
نقش قربانی
کسی که احساس قربانی بودن داره، سعی میکنه که از حل کردن مشکلات و مسائل زندگی دور باشه چون ترجیح میده که قربانی باشه. این کار ممکنه که آگاهانه یا ناآگاهانه باشه. همچنین دیگران رو مقصر میدونه و از این طریق تغذیه میشه. بنابراین به کار خودش ادامه میده. آگاهی او در این حد هست که باید اینکار رو انجام بده و تسلیم باشه. همۀ ما طبق دادهها و برنامههای ذهنمون کار میکنیم بنابراین بدون قضاوت کردن این مطالب رو بخونید.
فردی که قربانی هست فکر میکنه که هیچکس نمیتونه بهش کمک کنه و ناچار هست که ادامه بده.
منجی در اینه هست
تنها کسی که میتونه بهمون کمک کنه خودمون هستیم. فقط ما میتونیم به خودمون کمک کنیم. چون ما صاحب اختیار زندگیمون هستیم.
اما زمانی که ناامید هستیم مدام منفی بافی میکنیم و از این طریق خودمون رو قانع میکنیم که حق با ماست و شرایط بهگونهای هست که نمیتونیم تغییر کنیم بنابراین ناچار هستیم که طبق تقدیر و سرنوشت پیش بریم و تسلیم باشیم.
این نوع تسلیم به هیچ عنوان مجاز نیست و نمیتونیم به عنوان کسی که صاحب اختیار و خالق هست بپذیریم.
ما تمام انتخابهای زندگیمان رو به خواست و ارادۀ خودمون انتخاب میکنیم و در این مورد اختیار داریم اما نتایج حاصل از اون رو به اجبار باید بپذیریم. مثلاً ما درس نمیخونیم و درس نخوندن رو به اختیار خودمون انتخاب میکنیم و موفق نشدن در اون درس میشه اجبار که باید بپذیریم.
نگاه قربانی یعنی زندگی من تلخ هست و دیگران مقصر هستند و من چارهای ندارم جز اینکه تسلیم باشم.
تنها راه نجات از این قضیه این هست که مسئولیت رو بپذیریم.
جملۀ حالا چیکار میشه کرد؟ در مورد این نوع نگاه هست. وقتی که احساس ضعف داریم میتونیم به این موضوع فکر کنیم. این زندگی من هست و با تمام شرایط و امکاناتی که دارم باید درست کنم تا بتونم از این موقعیت بیرون بیام. البته میتونیم تغییر نکنیم و انتخابی هم نداشته باشیم و در همون شرایط بمونیم.
نقش و جایگاه افراد در زندگی
هر کسی مسئول انتخابهای خودش هست. از دوران جنینی تا هفت سالگی، ما به انتخاب خودمون تمام چیزهایی که الان در زندگی داریم رو خلق کردیم و در حال خلق کردن هم هستیم. اگه به هر دلیلی دوست نداریم و نمیپسندیم باید تغییر بدیم. همونطوری که خلق کردیم میتونیم حذف کنیم به شرطی که بپذیریم که ما خلق کردیم. بپذیریم که ما مسئول هستیم. این زندگی، زندگی ماست بنابراین اختیارش هم با ماست.
تا به الان خیلی اتفاقات رخ داده؛ اما حالا چی؟
من میتونم مدیریت کنم و انتخاب کنم که از این به بعد چه اتفاقاتی برام رخ بده. چه چیزهایی رو انتخاب کنم و چه چیزهایی رو رد کنم.
مسئولیت پذیری 100 درصد و مدیریت زندگی
هر یک از ما زمان و انرژی محدودی برای صرف یک روز داریم. اینکه چگونه از زمان و انرژی خود استفاده کنیم یک انتخاب است و میتونیم اون رو به صورت مثبت یا منفی انجام بدیم.
زندگی با مسئولیت 100 درصد باعث آزادی میشود.
تفکر قربانی بودن جای بدی برای زندگی است. در واقع من این باور رو دارم که کی هستم و چجوری رفتار میکنم و اجازه میدم با من رفتار کنید. اگه خودمون رو به عنوان یک شخص بی اراده که نمیتونه کاری انجام بده در نظر بگیریم یعنی در یک زندان زندگی میکنیم که محکوم به حبس ابد هستیم.
یکی از سختترین کارهایی که برای بردگان سیاه پوست انجام دادن این بود که بهشون یاد بدن که بپذیرن برده نیستند.
ما هم محکوم به سرنوشت نیستیم. سرنوشت هر کسی با توجه به باورهای ذهنش نوشته میشه. اگه به هر دلیلی دوست نداری باید روی ذهن و باورهای ذهنت کار کنی تا بتونی تغییر کنی. تغییر سخته چون ذهن تغییر رو دوست نداره اما شدنی هست.
غیر ممکن، ممکن هست.
ما اشرف مخلوقات هستیم و روح خدا در ما دمیده شده بنابراین هر کاری که بخواهیم رو میتونیم انجام بدیم. به همین دلیل در مسیر خودشناسی و با پاکسازی کردن میتونیم به ندای قلبمون گوش بدیم و کاری رو انجام بدیم که مطابق با تائید خداوند هست.
برای عمیقتر شدن موضوع
دورۀ رایگان مسئولیت پذیری 100 درصد
در این دوره که یکی از جهانبینیهای هواپونوپونو هست یاد میگیرید که چجوری مسئولیت زندگیتون رو بپذیرید و به جای اینکه نقش قربانی رو بپذیرید تا دیگران براتون تصمیم بگیرن در نقش و جایگاه قدرت و خالق بودن باشید و خودتون برای خودتون تصمیم بگیرید و زندگیتون رو خلق کنید. این دوره یکی از سری دورههای زندگی با هوپونوپونو هست و باعث میشه تا بتونیم تمام مشکلاتمون رو حل کنیم.
دورۀ رایگان مسئولیت پذیری صددرصد
رهاسازی و توکل
در این دوره یاد میگیرید که چجوری مشکلات زندگی رو رها کنید و به آرامش برسید. حل کردنِ مشکلات به صورت درست و اصولی هم باعث اعتماد به نفس و هم عزت نفس میشه. ما به قدرت درونی که داریم پی میبریم و زندگی چهرۀ دیگهای از خودش رو به ما نشون میده. برای حل مشکلات پاکسازی میکنیم و طبق شهودمون انجام میدیم تا به رهایی برسیم. این دوره نتیجۀ تلاشهای ما رو تکمیل میکنه و باعث میشه تا نتیجۀ درستی بگیریم.
دورۀ ایمان
یکی از پرفروشترین دورهها دورۀ ایمان هست. در این دوره مفاهیم ایمان،تسلیم و توکل و قدرت درونی خودمون و… کاملاً توضیح داده میشه و میتونید با دیدگاهی متفاوت از دیدگاهی که تا کنون داشتید با خداوند ارتباط بگیرید. مفهوم ایمان معکوس که باعث بروز بسیاری از مشکلات و چالشهای زندگی ماست رو یاد میگیرید و میتونید با ایمان درست و اعتماد حقیقی به خداوند بر مشکلات و مسائل زندگی به نتایج درست و کاربردی برسیم. بهای این دوره بسیار اندک و تقریباً رایگان هست.
ما اشرف مخلوقات هستیم و روح خدا در ما دمیده شده بنابراین هر کاری که بخواهیم رو میتونیم انجام بدیم.
سپاسگزارم
بسیار عالی
بسيار عالي👌🏻🌺
بسیار ارزشمند و عالی 👏👏🌺
بسیار عالی و ارزشمند 👏👏🌺
بسیار عالی و راهنما
ما محکوم به سرنوشت نیستیم. سرنوشت هر کسی با توجه به باورهای ذهنش نوشته میشه. اگه به هر دلیلی دوست نداری باید روی ذهن و باورهای ذهنت کار کنی تا بتونی تغییر کنی. تغییر سخته چون ذهن تغییر رو دوست نداره اما شدنی هست.
زندگی با مسئولیت 100 درصد باعث آزادی میشود.
تنها کسی که میتونه بهمون کمک کنه خودمون هستیم.
خداوند به اندازۀ ظرفیت ما بهمون نقش میده. هر چقدر ظرف وجودی ما گنجایش داشته باشه به همون میزان میتونیم از اقیانوس بیکران خداوند بهره بگیریم.
فوق العاده بوداستاد ممنونم خداروشکر
بسیار عالی . سپاس
🌼🌿🌼🌿