در این پست وبلاگ میخواهیم راجع به زندگی و زندگی کردن صحبت کنیم.
قانون زندگی کردن
همۀ ما میتونیم زندگی کنیم اما چگونه زندگی کردن رو بلد نیستیم. اگه دو روز یک اتومبیل در اختیارمون باشه یاد میگیریم که چجوری رانندگی کنیم اما تا زمانی که قوانین رانندگی رو یاد نگرفته باشیم نمیتونیم در جاده حرکت کنیم و حتماً مشکلاتی رو برامون به وجود میاره. پس اگه در زندگی مشکلات و مسائلی دارید که نمیدونید چه کاری باید انجام بدید یعنی چگونه زندگی کردن رو بلد نیستید.
در این مقاله به نکات و جنبههایی از زندگی پرداختم که شاید از زاویۀ دید شما پنهان بوده و یا کمتر توجه کردید.
همونطوری که میدونیم همۀ ما انسانها به خاطر رابطهای که وحود داشته، به دنیا اومدیم و بعد از تولد بلافاصله در رابطه با مادر بودیم و با تغذیه از مادر به رشد و بالندگی رسیدیم. پس رابطه خیلی مهم هست و تمام زندگی ما رو در برمیگیره.
انواع رابطه
رابطه به دو دسته تقسیم میشه
رابطۀ من با من
رابطۀ من با دیگران
رابطه من با من هم به دو دسته تقسیم میشه
- رابطه جسمی
- فکری و احساسی
رابطه جسمی
به رابطهای میگن که ما با خودمون داریم. مثل دیدن و شنیدن و به طور کلی تمام چیزهایی که از طریق حواس پنجگانه درک و دریافت میشه.
مثلاً وقتی که دستمون رو میشوئیم، وقتی که به صورتمون کرم میزنیم یا وقتی که موهامون رو شانه میکنیم و هر رابطهای که از طریق حواس پنجگانه با خودمون داریم، میشه رابطه جسمی من با من که فقط مختص حواس پنجگانه هست. به همین دلیل یکسری محدودیتهایی رو هم داره، چون محدود میشه به حواس پنجگانه میشه و در زیر مجموعۀ رابطه من با من هست.
رابطه ذهنی و احساسی
به تمام روابطی میگن که از طریق ذهن یا احساس درک و دریافت میشه. مثل دوست داشتن یا دوست نداشتن. میتونه این احساس هم به خودمون و یا به دیگران باشه.
منظورم از دیگران، انسانها، اشیا، طبیعت و هر چیزی که ما نیستیم.
رابطه احساسی من با من یعنی احساسی که در لحظه اتفاق میافته و ما هیچ تسلط و شناختی روی اونا نداریم.
مثلاً در لحظه اضطراب میگیریم یا در لحظه میترسیم و… به خاطر همین چون خیلی سریع اتفاق میافته احساس میگیم. تمام احساساتمون همونجوری که میدونیم به خاطر دیتاها و دادههایی هست که از دوران جنینی و کودکی در ذهن و ضمیر ناخودآگاه ما ثبت و ذخیره شدن و تمام جنبههای زندگیمون رو پوشش میدن.
رابطۀ فکری مثل زمانی که ما از طریق فکر و ذهنمون با خودمون ارتباط میگیریم.
مثلاً سوسک میبینیم و میترسیم. در ذهن ما یک رابطه با خودمون ایجاد میشه که پیش زمینهاش برمیگرده به باورها و برنامههایی که در زمینۀ ذهن و ضمیر ناخودآگاه ما ثبت و نهادینه شدن. وقتی که مثلاً سوسک میبینیم در ذهنمون با گذشته خودمون رابطه برقرار میکنیم. این رابطه که در ابتدا از طریق احساس و بعد از طریق فکر صورت گرفته و باعث میشه که ما بترسیم و مثلاً جیغ بکشیم. پس ما از طریق احساس و ذهنمون با دیدن سوسک واکنش نشون میدیم.
مثال دیگه، در مورد دوست داشتن یا دوست نداشتن هست.
ما شخصی رو میبینیم و احساس میکنیم که قبلاً این شخص رو دیدیم و چهرهاش خیلی برای ما آشناست یا تو برخورد اول مهرش به دلمون میشینه یا بدون دلیل ازش بدمون میاد. در مرحله اول احساس هست و وقتی فکر میکنم میشه رابطه ذهنی یا فکری.
رابطۀ من با من
تمام اینا رابطۀ من با من هست که از طریق ذهن ایجاد شده و باز برمیگرده به برنامهها و دیتاهایی که در ذهنمون نهادینه شدن و موجب میشه تا من با دیدن کسی، متنفر یا علاقمند بشم؛ یعنی هر چیزی که باعث بشه که من توسط برنامهها و دیتاهایی که در گذشته داشتم و از وجودشون یا بیخبرم و یا مطلع؛ احساسی رو تجربه کنم یا فکری در موردشون داشته باشم.
فرقی نمیکنه در هر حالت من رو به گذشته میبره. گذشتهای که یا به یاد میارم و یا یادم نمیاد.
اما به وسیلۀ پیوندی که با گذشتۀ من، ایجاد میکنه باعث بروز یک نوع واکنش میشه.
در جنبۀ مثبتش مثل دوست داشتن آدمها و یا اعتماد کردن بهشون برای بار که یک شخصی رو میبینیم و اعتماد میکنیم و رابطه دوستی شکل میگیره.
وقتی که در لحظه کسی رو میبینیم و بدون اینکه بدونیم چرا علاقمند و یا متنفریم، واکنش نشون میدیم، رابطه احساسی و زمانی که فکر میکنیم که چرا علاقمندیم یا چرا متنفریم وارد رابطه فکری یا ذهنی میشیم.
پس رابطه من با من به دو دسته تقسیم شد
رابطه جسمی
رابطه فکری یا عاطفی
در دوره من با من که در مورد عزت نفس پایه است گفتیم که رابطه من با من الگوی تمام روابط من است.
چرا؟
چون در این دنیا یک نفر هست و اون هم من هستم و دیگران آینه و یا بازتابی از اعمال رفتار و اندیشههای من هستند که قصد داریم در این مقاله این جمله رو اثبات کنیم تا بتونیم به درک بهتر و بیشتری برسیم و کاملاً ملکه ذهنمون بشه که چرا در زندگی رابطه من با من انقدر مهم هست و میشه به عنوان یک قانون در زندگیمون بهش نگاه کنیم. جملهای که باعث میشه روند زندگیمون تغییر کنه و در مسیر رشد و پیشرفت قدم برداریم.
چرا رابطۀ ما با خودمون مهم هست؟
چون باعث میشه تا ما به خودمون اهمیت بدیم و برای خودمون وقت بذاریم و زندگیمون رو رقم بزنیم.
به طور مثال وقتی که ما جلوی آینه میریم اگه با موی ژولیده و لباس نامرتب باشیم باعث میشه تا احساس خوبی نسبت به خودمون نداشته باشیم. وقتی که من احساس خوبی نسبت به خودم نداشته باشم با توجه به قانون ارتعاش که در دوره قوانین بازی توضیح داده شد، باعث میشه تا انرژی خوبی رو از خودم ساطع نکنم و دیگران هم انرژی خوبی رو از من دریافت نکنن و با توجه به قانون ارتعاش کسانی در زندگی من قرار میگیرند که هم ارتعاش و هم فرکانس با من باشن؛
یعنی وقتی که من انرژی خوبی ندارم نمیتونم در مدار کسانی قرار بگیرم که انرژیهای خوبی دارن. در نتیجه کسانی رو جذب میکنم که حدوداً در ارتعاش و فرکانسِ انرژی من هستن.
به این ترتیب در چرخه و دور تکرار قرار میگیرم.
این روند ادامه پیدا میکنه و من هیچ وقت نمیتونم احساس خوبی رو با خودم داشته باشم. چون از نظر جسمی، رابطهای که با خودم دارم درست نیست و تا زمانی که این رابطه رو درست نکنم همچنان در چرخۀ تکرار قرار دارم.
به خاطر همین میگن کسی که میخواد موفق باشه اول باید تختخوابش رو مرتب کنه.
پیشنهاد میکنم کتاب تختخوابت را مرتب کن اثر ویلیام اچ مک ریون رو تهیه و مطالعه کنید.
مورد دوم، رابطه فکری یا عاطفی هست.
چه فکری در مورد خودم میکنم و چه احساسی نسبت به خودم دارم؟
در واقع این دو نوع نگاه، لازم و ملزوم و علت و معلول هم هستند. در قانون علت معلول که یکی از قوانین جهان هستی هست یاد گرفتیم که هر چیزی علتی داره و علت هر چیزی در درون ماست؛ یعنی احساسات و افکار که در درون ما هستن و باعث میشن تا یکسری رفتارهایی رو انجام بدیم.
موقعی میتونیم حال خوبی داشته باشیم که طبق باورهامون پیش بریم. برای اینکه باورهامون درست باشه باید قوانین زندگی رو رعایت کنیم. در این صورت احساس خوبی که به خودمون داریم رو میتونیم به دیگران هم منتقل کنیم و افرادی رو جذب کنیم که مثل ما احساس خوبی نسبت به خودشون دارن.
در مورد سلامتی هم به همین صورته
وقتی که ما مثلاً کمردرد یا پادرد داریم و نمیتونیم پیادهروی کنیم و یا کارهایی رو که دوست داریم رو به تنهایی انجام بدیم به نوعی وابسته به دیگران میشیم باعث میشه تا حس خوبی نسبت به خودمون نداشته باشیم.
همین باعث میشه تا در حوزۀ سلامتی در مدار پایین قرار بگیریم و افرادی رو جذب میکنیم که مثل خودمون هستند؛ یعنی هر کسی رو میبینیم یک مشکل جسمی داره و اون مشکل جسمیش یک احساسی رو هم در ما به وجود میاره.
تا زمانی که برای بهبود خودمون اقدام نکنیم و نوع نگاهمون رو عوض نکنیم، هیچ تغییری رخ نمیده که باعث بشه تا ارتعاشمون بالاتر بده و به تبع اون رابطه فکری و احساسی خوبی رو هم با خودمون داشته باشیم.
وقتی که باورهامون رو با پاکسازی کردن، تغییر بدیم کمکم احساسمون تغییر میکنه و خوب میشه. احساس خوب میتونه هر چیزی باشه و چون به خاطر این احساس خوبی که داریم آرامش گرفتیم ذهن ما رو تشویق میکنه که دوباره این کار رو تکرار کنیم. با تکرار کردنش باعث میشه تا کمکم ارتعاش و فرکانسمون بالا بره و در مدار انسانهایی قرار بگیریم که خودشون رو دوست دارند و رابطه خوبی با خودشون دارن.
وقتی که در مدار و ارتعاش بالا قرار میگیریم باعث میشه تا به خودمون اعتماد و باور داشته باشیم. این مثال فقط در مورد وضع ظاهری بود در مورد علم و دانش، ثروت و سلامتی هم به همین صورت هست.
فردی که به خاطر جایگاه اجتماعی خوبش، افرادی رو در زندگیش جذب میکنه که مثل خودش هستند و باعث میشه تا در چرخۀ تکرار حس خوب قرار بگیره.
پس وقتی که میگیم رابطه من با من الگوی تمام روابط من هست به این دلیل هست که باعث میشه تا یک زندگی خوب و عالی رو تجربه کنیم.
وقتی که از شرایط زندگیمون ناراضی باشیم نمیتونیم از داشتههامون لذت ببریم. چون اصلاً داشتههامون رو نمیبینیم.
مثالی برای درک بهتر موضوع
فرض کنید که شما از کفشی که پوشیدید ناراضی هستید. مثلاً کفشتون بسیار تنگه و پاتون رو اذیت میکنه؛ اما لباس بسیار زیبایی دارید و در خانه و یا فضایی قرار گرفتید که بسیار عالیست و هوای پاکی داره.
فقط به خاطر اینکه کفشتون اذیتتون میکنه و پاتون رو درگیر کرده، نمیتونید تمرکز کنید و داشتههایی رو که در اطرافتون هست رو ببینید.
چرا؟
چون تمام تمرکزتون روی اون اذیت شدگیست و نمیتونین از داشتههاتون لذت ببرین. در مورد سلامتی، وضعیت اقتصادی، جایگاه اجتماعی و… هم به همین صورته. ذهن چون فقط دوست داره که ما رو در حالت بقا نگه داره، بنابراین به سایر موارد توجه نمیکنه.
راهکار چیه؟
با پاکسازی کردن و مسئولیت پذیری ۱۰۰ درصد این اتفاق میافته.
در ماه اول از سیستم رشد شخصی پاشو و دوره من با من (عزت نفس پایه) و دوره رایگان مسئولیت پذیری ۱۰۰ درصد، این نکات و موارد به تفصیل شرح داده شده.
پس زمانی که میگیم رابطه من با من الگوی تمام روابط من هست. با تمام وجود باید این جمله رو بپذیریم تا بتونیم در مسیر رشد و پیشرفت اقدام کنیم. زندگی خوب و فوقالعاده منوط به یادگیری خوب دیدن هست.
خوب ببینیم تا خوب بهره بگیریم. فقط یک نفر در دنیای من هست و اون هم من هستم و دیگران آینه و بازتابی از من هستن. اگه واقعاً میخوام که زندگی رضایت بخشی داشته باشم، باید روی تمام باورهام کار کنم. تمام باورهایی که از دوران کودکی در ما نهادینه شدن و رابطۀ جسمی من با من و رابطۀ فکری و احساسی من با من رو شکل دادن.
امیدوارم که این مبحث و این مقاله بهتون کمک کرده باشه تا این باور بهتر در ذهنتون نهادینه بشه و بتونین زندگی زیباتری رو برای خودتون خلق کنید. همیشه به یاد داشته باشیم که ما به عنوان یک انسان خالق زندگی خودمون هستیم و میتونیم به هر چیزی که میخوایم برسیم فقط باید باور کنیم و این قدرت و توانایی رو در خودمون رشد بدیم اون وقت همه چیزهای خوب و زیبا در زندگیمون به وجود میاد.
لطفاً نظراتتون رو بنویسید و هر انتقاد و یا پیشنهادی دارید عنوان کنید.
ممنونم از اینکه با ما همراه بودید.
برای عمیقتر شدن موضوع
دورۀ هنر باشکوه زیستن
در دوره هنر باشکوه زیستن تمام باورهایی که باعث میشه تا زندگی رو خوب ندونیم و نتونیم باهاش ارتباط بگیریم رو شناسایی و خنثی میکنیم. شاید فکر کنیم که همه ما زندگی رو دوست داریم اما وقتی که پرسشنامه رو پاسخ میدیم. ممکنه جملاتی مثل زندگی سخته زندگی کردن فایده نداره زندگی خوب نیست و… نوشته بشه که نشون دهندۀ اینه که باورهای سمی و مخرب در ذهن ما نهادینه شدن. حتماً باید پاکسازی بشه تا بتونیم خودمون رو در زندگی دوست داشته باشیم و با خودمون رابطه بهتری رو ایجاد کنیم.
دوره هنر باشکوه زیستن ( اصللح باورهایمان درباره زندگی)
دورۀ قوانین بازی
در دوره قوانین بازی که در مورد قوانین جهان هستی هست. قوانین و اصولی میپردازیم که زندگی رو راحتتر میکنه. مثالی که بارها ذکر شده قوانین راهنمایی و رانندگی هست. ما میتونیم رانندگی کنیم اگه بلد باشیم که با ماشین کار کنیم وقتی که قوانین رانندگی رو بدونیم راحتتر و بهتر به مقصد میرسیم. دورۀ قوانین بازی هم دقیقاً همینه. با دونستن این قوانین بهتر و راحتتر زندگی میکنیم و زود و به اهدافمون میرسیم. زندگی کردن رو همه ما بلدیم اما چگونه زندگی کردن رو بلد نیستیم و با و در دوره قوانین بازی چگونه زندگی کردن رو میآموزیم که پیشنهاد میکنم این دوره رو تهیه کنید. مبلغ دوره با توجه به مطالب ارزندهای که ارائه شده تقریباً رایگانه.
دوره قوانین بازی ( شرح قوانین جهان هستی)
دورۀ رایگان مسئولیت پذیری
مسئولیت زندگیمون رو بپذیریم. مسئولیت تمام زندگیمون رو باید بپذیریم تا بتونیم که کاری انجام بدیم. اگه مثلاً ما کمردردمون رو تقصیر کسی بیندازیم شاید هیچ وقت برای بهبودش تلاش نکنیم ولی وقتی که درد و احساس ناراحتی رو در درونی خودمون بپذیریم و مسئولیت 100 درصدش رو قبول کنیم با انگیزه بیشتری برای درمان تلاش میکنیم. تمام جنبههای زندگی هم به همین صورته اگه مسئولیت تمام اتفاقات زندگیمون رو بپذیریم میتونیم برای بهبودش تلاش کنیم. در غیر این صورت تمام عمر ما هدر میشه که تقصیر کی بود و چرا این اتفاق افتاد. بدون گرفتن هیچ نتیجهای عمرمان به پایان میرسد. پس مسئولیت زندگیمون رو بپذیریم و برای بهتر شدن رابطه خودمون با خودمون تلاش کنیم.
سپاس فراوان
بسیار عالی 👏👏👏❤️
خیلی زیبا رابطه من با من مطرح شد درین مقاله ممنونم
آرامش از من آغاز ميشود💚
بسيار عالي. سپاسگزارم🙏🏻🙏🏻🌺
بیان شما بسیار روان و دلنشینه استاد عزیزم
در همه ی دوره ها ونوشته ها وپادکستهاخیلی مثال هاتون ساده وقابل درک برای فهم موضوع هستند ، تشکر بابت آگاهی های ناب شما 🙏🙏😍😍
عالی استاد✨
این مقاله دارای جنبه هایی بود که خیلی جای فکر کردن داره. دقت کردم که مواقعی که من بیشتر به سراغ خودم رفتم، و توی دفترم برای خودم نوشتم و با خودم حرف زدم، یا مثلاً زمان هایی رو صرف رسیدگی به سلامتی و بهداشت و زیبایی کردم، همه چیز زندگی برام بهتر پیش رفته. رابطۀ من با من، رابطه ای هست که مثل غذا خوردن و مسواک زدن و خوابیدن، به صورت روزانه باید بهش رسیدگی بشه. مدتی میشه که یه سری من با من کم وقت گذرونده، و در نتیجه ارتباط من با من حال و هواش گرفته.… ادامه دیدگاه
بسیارعالی